اصل سند
تمامیت ارضی و نهضت کردستان
ع-ص دانشجوی حقوق
پریروز وعده کرده بوده که امروز درباره سه موضوع نهضت کرد-میهن پرستی و فاشیست بحث کرده جواب رفیقم را بدهم. بدین جهت سر وعده به میعاد گاه رفتم و خوشبختانه چند لحظه بیشتر طول نکشید که دیدم سر و کله رفیقم نیز از دور پیدا شد پس از چند دقیقه که به احوال پرسی و صحبت های متفرقه گذشت گفت حاضرم که موضوع روز گذشته را مطرح کنیم و من هم که منتظر آن بودم گفتم پس بیا راه برویم و گوش بده
اول راجع به نهضت کرد- لابد مقاله های این چند روز کیهان را راجع به آن خوانده ای که از آن انتقاد می کنی و
سند دوم
فکر می کنم که تاکنون خودت هم قدری درباره آن فکر کرده و از نظر اولیت عدول نموده ای ولی با این حال تا آنجایی که من می دانم و در چنته دارم برای روشن شدن تو که رفیق صمیمی من هستی شرح می دهم و موضوع را مورد بحث قرار می دهم ولی قبلا برای اینکه خوب بتوانم مطلب را ثابت کنم دو سوال از شما می کنم و مایلم که جواب آنها را بدهی پس از جوابی که به سوال های من دادی آن وقت برایت ثابت می کنم که اشتباه می کنم که اشتباه می کنی و دلیلش را هم از جوابهای خودت خواهم آورد.
گفتم سوال اولم این است که می پرسم
آیا طرفدار و خواهان حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور می باشی؟
بدون تامل و اندک تاخیری گفت البته:
باز پرسیدم که لابد نهضت کردستان را آزادیخواهانه و طرفدار و پشتیبان آن هم می باشی؟
بدون تامل و اندک تاخیری گفت:البته
باز هم پرسیدم که لابد نهضت کردستان را آزادیخوانه دانسته و طرفدار و پشتیبان آن هم می باشی؟
باز هم فوری جواب داد، بله:
گفتم پس درست گوش بده یا من درست نمی توانم این دو موضوع را به هم مربوط کنم یا تو ندانشته و نسنجیده به غلط از هر دو آنها طرفداری می کنی
زیرا لابد خودت می دانی که نهضت کردستان بلکه خواهان استقلال و خود مختاری و آزادی برای تمام کردهای ایران- عراق-ترکیه و سرویه می باشد و این موضع تازگی نداشته بلکه در جریان تاریخ این چندمین دفعه است که بازم هم درباره آن صحبت می شود در این صورت شما چطور فکر می کنید یعنی می خواهید بگویید اگر ما از این نهضت و جنبش پشتیبانی کردیم و یک کردستان آزاد با شرکت تمام کردهای آن حدود تشکیل دادیم این کشور جدیدی ضمیمه ایران خواهد شد و کردهای سایر ممالک مجاور هم به تمامیت ایران در خواهند آمد و آیا سیاستهای بین المللی چنین امری را تجویز می نمایند و یا اینکه نه ما مجبوریم اینطور فکر کنیم که چون انجام این امر میسر نیست بنابراین در صورت موفقیت نهضت کردستان کردهای ایرانی اند که از تابعیت کشور ما خارج گردیده و ضمیمه کشور جدیدی 7 یا 9 میلیونی خواهند شد و حال با توضیحی که دادم تو چطور راز این نهضت طرفداری میکنی پس از اندکی تامل جواب داد که می دانی ما سالهاست زیر نفوذ ساستهای امپریالیستی و بین المللی به سر می بریم به نحوی که کم کم اثری از حیات و زنده بودن در بین ماها و هم وطنان یافت نمی شود ما برای اینکه این سیاست خفه کننده و نابود کننده را از بین برداریم باید در هر نقطه و به هر مسیله که برای ما ممکن است با آن مبارزه کنیم و چون این کار را خودمان به تنهایی نمی توانیم انجام دهیم و دلیلش هم این است که اگر می توانستیم تاکنون انجام داده بودیم و باید از تمام دسته ها و ممالمی که بر علیه این سیاست منفور مبارزه می کنند کمک گرفته و یا آنها را پشتیبانی کنیم و نهضت کردستان هم که طالب انجام این امر در چند کشور به قول تو می باشد ما را به انجام مقصود که مبارزه و از بین بردن نفوذ امپرالیست ها و استعمار طلبان است نزدیکتر می سازد پس چه علتی دارد که ما از آن پشتیبانی نکنیم؟
گفتم رفیق زیاد تند رفتی زیرا فراموش نمودی که غیر از نهضت کردستان موضوع دیگری هم مورد بحث بود و حتی خودت جواب مثبت داده ای و ان هم حفظ استقلال و تمامین ارضی کشور می باشد و اگر بخواهیم آن طوری که تو می گویی از این نهضت و جنبش طرفداری کنیم به محض اینکه به نتیجه برسد خواه ناخواه چه من و تو بخواهیم یا نخواهیم کردستان کشور ما از دستمان خارج شده و فدای تحقق یک ایده آل بین المللی خواهد گردید در این موضع به خلاف چند دقیقه پیش گفت باشد مگر چه مانعی دارد ما اگر کردستان داشته باشیم ولی آزادی نداشته باشیم به چه درد ما می خورد یا کشور داشته باشیم ولی زیر نفوز امپریالیست ها به سر بریم همان بهتر که اصولا نداشه باشیم، گفتم فهمیدم پس به سوال اولی که راحع به استقلال و تمامیت ارضی کشور کردم جواب منفی می دهی چون آنطور به تو حالی کرده اند و یا خودت فهمیده ای که نمی توان استقال و آزادی را با شرایط فعلی برای ایران تهیه و حفظ نمود.
گفت صحیح است و من که از اول هم اصولا منکر میهن و میهن پرستی شدم ولی نمی دانم تو چطور از من سوال کردی که ناچار شدم حرفهای ضد و نقیض بزنم
سند سوم
گفتگ ای رفیق افسوس مس خورم که نمی دام سرنوشت کشور ما با این فکرها و وجود امثال شما به کجا خواهد کشید و با چه بدبختی های جدیدی گریبانگیر کشور چند هزار ساله و تاریخی ما خواهد گردید ولی بدان که در هر موفع مردمی پیدا شده اند که با مشکلات مبارزه نموده و آن قدر سعی و جدیت و فداکاری از خود بروز داده اند که بر این وانع فایق آمده و راه را برای سعادت و ترقی و بقا کشور فراهم ساخته اند اکنون هم مملکت ما خالی از این مردان نمی باشد و هنوز هستند آن کسانی که راضی نمی شوند ایران فدای سیاستهای بین المللی از هر طرف که باشد گردد
تو می گویی که برای اینکه بتوانین ایرانی آزادی و آباد داشته باشیم باید موانع حصول آن را ببینم و حدس می زنی که تنها مانع آن هم وجود یک سیاست بین المللی و استعمار طلب است و برای آنکه بتوانیم به مقصود خود نایل شویم باید اول این سیاست و نفوذ را از دنیا محو و نابود نمود ولی این نکته را از نظر دور میداری که این ایده آلی بیش نیست و اگر هم اید آل نباشد برای مردم فعلی کشور ما نفعی نخواهد داشت زیرا نه تنها وضع آنها را بهتر و آزادتر نخواهد نمود بلکه چون طرف هم دارای قدرت عظیمی است که به آسانی در مقابل حریف زانو به زمین نخواهد زد وضع کشور ما بدتر و آشوبی تر و هم وطنان هم بدبخت تر و مفلوک تر خواهند گردید به فرضی که تازه قبول داشته باشیم نسل های بعد که در این سرزمین زندگی خواهند نموددر رفاه و آسایش خواهند بود ولی چون ما برای مردمی که در حال حاضر زنده اند کوشش و تلاش می کنیم و می خواهیم وضع آنها را بهتر نه بدتر کنیم و از پیروی این سیاسته های بین المللی (مخصوصا با وضع جغرافیایی و سوق الجیشی کشور ما) خودداری نموده و سعی می کنیم که از این رقابتها و دسته بندی ها به حداکثر استفاده نموده و در حالی که روی پای خود و با اراده خود ایستاده باشیم دست به اصلاحاتی اساسی که ملت و میهن ما تشنه آن است بزنیم و وسایل رفاه و آسایش مردم را فراهم سازیم و در سیاست خارجی هم با حفظ سیاست تعادل و توازن بر روی احترام متقابل خودمان را در کوچه های پیچ در پیچ سیاست های بین المللی سرکردان و حیران نسازیم و عملی انجام ندهیم که دشمنی یکی از این دولت های قوی را به سوی خود جلب نموده و کاری کنیم که خورده حسابهای یکدیگر را به حساب ما گذاشته و چون زورشان به هم نمی رسد کاسه و کوزه را سر ما بشکنند و در غیر این صورت نه تنها ما موفق به اصلاحات داخلی نخواهیم گردید بلکه به واسطه مشکلات و گرفتاری های بین المللی دیگری هم که برای ما پیش خواهد آمد اصل بقا و ملیت و قومیت ما هم در خطر خواهد افتاد.
من که دیدم رفیقم در افکار عجیب و غریبی غوطه می خورد تصمیم گرفتم او را به همان حال باقی بگذارم تا قدری فرصت فکرکردن پیدا کند و بلکه به عواقب افکار و تخیلات خود متوجه گردیده و در صورتی که به ضرر ملت و مملکت تشخیص می دهد از آن اندیشه ها روی بگرداند لذا بدون اینکه اندک توجهی به من داشته باشد خداحافظی کرده گفتم قرار ملاقاتمان فردا در همین ساعت و محل امروز
منبع سند: روزنامه مرد ایران، ش5، 5 تیر 1325، صص1و2و4