پادکست سوم شهریور 1320 و هجوم متفقین به ایران در یک اپیزود به روایت مسعود کوهستانی نژاد منتشر شده است. این پادکست یک اپیزود کامل است که در آن «مسعود کوهستانی نژاد» هجوم متفقین به ایران در سوم شهریور 1320 و سقوط رضا شاه با نگاهی نو و طبق پژوهش های جدید پرداخته است میتوانید با گوش دادن به این فایل صوتی در لینک زیر با وقایع سوم شهریور 1320 بهتر آشنا شوید. |
برای شنیدن و دسترسی به فایل صوتی این پادکست، به لینک زیر مراجعه نمایید
اسناد جدید از سوم شهریور 1320 در سند ایران
چکیده سند: خبر رادیو لندن در مورد پاسخ دولت ایران به اولتیماتوم بریتانیا- اول شهریور 1320 چکیده سند: توضیحاتی پیرامون واقعه سوم شهریور 1320/ 1356 |
سرفصل موضوعات و مباحث مطرح شده پادکست سوم شهریور 1320
سوم شهریور 1320 چه روزی است
با سلام خدمت دوستانم من مسعود کوهستانی نژاد با شما همراهم در یک اپیزود دیگری از مجموعه بزنگاههای تاریخ معاصر ایران این بار میخواهم در ارتباط با هشتاد و سومین سالگرد اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در جریان جنگ جهانی دوم با شما سخن بگویم یعنی سوم شهریور سال ۱۳۲۰ روزی که. نیروهای شوروی ارتش سرخ شوروی از شمال و نیروهای ارتش بریتانیا از غرب و جنوب غربی در صبحگاه روز سوم شهریور به ایران حمله کردند و در اندک فاصلهای ایران رو به اشغال خودشون درآوردند این اشغال به مدت چهار سال و اندی به طول انجامید. امروز میخواهیم در ارتباط با اون روز حمله متفقین صحبت کنیم.
علت هجوم نیروهای متفقین به ایران در سوم شهریور 1320
بیشتر صحبت ما در ارتباط با چرایی این حمله و چرا دولت ایران نتونست در مقابل این حمله پاسخگو باشه و مقاومت کند صحبت بکنیم اما بحث ما در چند محور جریان پیدا میکنه محور اول اینه که چرا چه عاملی باعث شد نیروهای متفقین به ایران حمله کنند. پیروی این صحبت میایم و از مدتی قبل از اون شروع مباحث خودمون رو طرح میکنیم بحث دوم اینه که آیا واقعاً اون نسبتی که میدادن نیروهای متفقین به خصوص انگلیسی ها که کارشناسان آلمانی در ایران موقعیت خطرناکی برای اونها به وجود آوردند بهانه مناسبی برای این حمله بود. یا نه
موضوع اساساً چیز دیگهای بودش موضوع اون موقعیت ایران در کلیت شوپلیتیکش بودش و اینکه جریان رویدادهای جنگ جهانی دوم به گونهای پیش رفت که لاجرم ایران باید تصرف میشد با همدیگه هستیم در قسمت دیگهای از اپیزودهای بزنگاه های تاریخ معاصر ایران تحت عنوان سوم شهریور ۱۳۲۰. به بررسی آنچه که در سوم شهریور ۱۳۲۰ به وقوع پیوست. ما این موضوع رو از چند بعد مورد بحث و بررسی قرار میدیم من در ابتدای این موارد و این دریچههایی که به موضوع باز میکنه مورد ارائه میکنم به ترتیب بحث معرفی میکنم و بعد یکی یکی اونا رو مورد بحث قرار میدیم.
وقایع قبل از سوم شهریور 1320
اول میپردازیم به اینکه در فاصله بین شروع جنگ جهانی دوم تا مرداد ۱۳۲۰ یعنی از تیر ۱۳۱۸ تا مرداد ۱۳۲۰ چه اتفاقی. در ایران افتاد چه اتفاقی در ارتباط بین متفقین و ایران روی داد سپس در قسمت دوم وقایع مرداد ۱۳۲ دوم به شهریور ۱۳۲۰ مورد بحث قرار میدیم در سومین قسمت سوم شهریور ۱۳۲۰ و رویدادهای آن روز رو برای شما بازگو میکنیم بعد از اون یک بحثی خواهیم داشت یه مروری خواهیم داشت در ارتباط با. وقایعی که در فاصله بین سوم شهریور تا ششم شهریور ماه در ایران اتفاق افتاد.
میدونین که در نهایت پس از هجوم متفقین به ایران یعنی انگلیسیها و روسها به ایران در شب هنگام پنجم تیرماه. احتمالاً تصمیم بر این گرفته شد که به نیروهای ایرانی دستور داده بشود ترک مخاصمه کنند یعنی دفاع نکنند این تصمیم در روز ششم صبحگاه صبح روز ششم شهریور ماه در مجلس توسط نخست وزیر جدید اعلام شد پس ما سوم تا شهری ششم شهریور ۱۳۲۰ در این قسمت بحث میکنیم در ادامه در طی چهار قسمت به بحث های اساسی می پردازیم.
اولین بحث اساسی کنیم بهانهای که متفقین به خصوص انگلیسی ها برای حمله به ایران داشتند در ارتباط با حضور آلمانیها در ایران تا چه اندازه مقرون به ثواب بود تا چه اندازه این یک خطر بودش برای انگلیس ها و انگلیسی ها و تا چه اندازه میتونست این یک توجیهی باشه برای اون حمله این یکی بعد میپردازیم به اینکه خب. علت اصلی حمله متفقین به ایران چی بودش در مرحله بعد میپردازیم به یک موضوع بسیار مهم که در واقع این قسمت قسمتیه که ما بایست بحث تاریخ بکنیم بحث اینکه عبرت بگیریم از تاریخ داشته باشیم
اون اینه که رفتارشناسی کنیم آن واکنش هایی که دولت و حکومت ایران در قبال حمله نیروهای خارجی به ایران انجام دادن و رفتار شناسی کنیم. ببینیم این چه چیزی بوده چه نوع رفتاری بوده چی خصوصیاتی داشته این رفتار و در نهایت و مهمترین قسمت این بحث اینه که بیایم مقایسه کنیم با ایران سوم شهریور ۱۳۲۰ با ایران زمانی که نیروهای خارجی در طی جنگ جهانی اول به ایران حمله کردند در اون جنگ هم همینطور بودش. حمله شد عثمانیها روسها و انگلیسی ها حمله کردند و ایرانو سرتاسر اشغال کردند و جنگیدند با همدیگه در قلمرو ایران مقایسه کنیم بین این حمله در سوم شهریور با آنچه که در جنگ جهانی اول اتفاق افتاد و یک نتیجه گیری کنیم چه تفاوتی داره واکنش های دولت و حکومت ایران نسبت به این جنگ و واکنش مردم نسبت به این جنگ.
پس با هم خواهیم بود در ادامه در قسمت اول میخواهیم بحث کنیم یعنی اینکه در فاصله شروع جنگ جهانی دوم تو مرداد ۱۳۲۰ در ایران چه اتفاقی افتاد ببینید در یک سخن جنگ جهانی دوم در ۹ شهریور ۱۳۱۸ برابر با اول سپتامبر ۱۹۳۹ با حمله آلمان به لهستان آغاز شد ایرانی ها به سرعت واکنش نشون دادن واکنش شان هم طبیعی بودش. دو روز بعد یعنی در ۱۱ شهریور ۱۳۱۸ نخست وزیر وقت جمع اعلام بی طرفی کرد و برای اینکه کار محکمتر بشه و طرفین جنگ به این اعلام بی طرفی باور بیشتری بیارن. این موضوع را در مجلسم مطرح کرد و
در مجلس هم طی قانونی که در ۱۳ شهریور ۱۳۱۸ به تصویب رسید بر این موضوع تاکید شد که ایران بیطرفیشو اعلام کنه و درخواست شدش که دولتهای دیگه هم این بی طرفی رو رعایت کنن و لحاظ کنم ببینید در اون زمان جنگ در اروپا جریان داشت و آسیای دور میدان های جنگ از ایران فاصله داشتند اما دو طرف جنگ در دو سوی ایران قرار. همسایه ایران بود در یک طرف شمال ایران بود شوروی بودش که در سال ۱۹۳۹ به نوعی میشه گفتش که وارد جنگ با آلمان هیتلری نشده بودش و به نوعی میشه گفتش خودشو دور نگه داشته میخواست دور نگه داره و به نوعی حتی با آلمانی ها هم پیمان عدم تجاوز داشتش این یک طرف در شمال ایران بود در منطقه جنوب شرقی ایران.
ایران با هند انگلیس همسایه بودش یعنی با حکومت انگلیسی هندوستان همسایه بود هم مرز بود این یک طرف و از اون مهمتر این بود که پایگاه نظامی انگلیسی ها در بسته مهمترین پایگاه نظامی اونها در خاورمیانه بود. یعنی عملاً ما در منطقه جنوب غربی با نیروهای نظامی انگلیسی در تماس بودیم در خلیج فارس که دیگه اساساً این منطقه تحت تسلط انگلیسیها قرار داشتش اونجا هم در تماس بودیم اگر بر این باور داشته باشیم که حکومت عراق در اون زمان تحت نفوذ انگلیسی ها بود چون پایگاههای متعددی هم نظامی متعددی هم در داخل قلمرو عراق هم داشتند انگلیسی ها در نتیجه ما از منطقه غرب. جنوب و جنوب شرقی با بریتانیا یا انگلیس در همسایه قرار داشتیم و در تماس بودیم یعنی اعلان بی طرفی ما در سال ۱۳۱۸ در شرایطی بود که یک ما میدانهای نبرد دور بودیم.
۲ مود عملاً همسایه دو طرف حداقل یک طرف جنگ که بریتانیا بودن بودیم و از طرف دیگه در شمال هم یک کشوری قرار داشته که به نوعی در جنگ جهانی دوم حضور داشتش اینو کاملاً در نظر داشته باشیم بی طرفی در این شرایط اعلام شده آیا اعلان این بی طرفی در چنین شرایطی توجیه داشت من نمیدونم. که آدم در یک کشور وقتی که در دو جهت سه جهت با یکی از طرفین جنگ همسایه هستش اعلان بیطرفی کنه نسبت به اون کشور و کشوری که ازش به فاصله دوری قرار داره این یک طرف داشته باشین شما به هر حال اعلان بیطرفی شدش
اما در چنین شرایطی دولت ایران و حکومت ایران از یک چیزی به شدت واقع میگرفت اون چی بود ببینید از سال ۱۳۱۰ به بعد. دولت ایران به ویژه با حضور به شدت پیگیر حضور فعالیت نیروهای طرفدار و گروههای طرفدار شوروی در ایران بودش بسیاری از اونها را دستگیر کرده خوب ۵۲ نفر را کاملا یادتون هست قبل از اون هم کسان دیگهای بودن که دستگیر شدن بسیاری شان مجازات شدند و به نوعی ایران با شوروی عملاً در یک تعارض واقعی قرار گرفتش معاهده.
سعد آباد هم دیگه اضافه بر این شدش در واقع یه پیمان جمعی شدش که ایرانیها بر به توصیه و پشتیبانی بریتانیا در مقابل همراه با ترکیه عراق و افغانستان در مقابل شوروی که قرار دادن این پیمان جمعی که قرار گرفتن در نتیجه وقتی یه جنگ جهانی دوم آغاز شد در سال ۱۳۱۸. و تمام توجه بریتانیا معطوف به اون جنگ شد به ویژه که در اون سالهای اول ماههای اولیه آلمان هیتلری به شدت درگیر شده بود و با قدرت هرچه تمامتر در حال با بریتانیا و فرانسه درگیر شده بشه در چنین شرایطی ایرانیها دولت و حکومت ایران ترسیدند که تنها بمونند در مقابل شوروی و در مواجه با یک لشکر کشی شوروی هیچ چاره ای نداشته باشند غیر از تسلیم. در مقابل این وضعیت خطرناکی که رضا شاه و دولت ایران با اون مواجه شده بود.
دولت ایران سعی کردش که به تدریج به نوعی مقابله کنه یک تحرکات نظامی انجام دادش قوایی رو فرستاد به مرزهای شمالی در طول نیمه دوم سال ۱۳۱۸ فرستاد و بعدش هم تحرک سعی کرد از طریق بریتانیا و انگلیسی ها اینا بتونن یه کمکهایی رو بگیرن برای اینکه این قواشون اونجا تقویت کنند که مورد حمله قرار گرفتن از سمت شوروی یک دفاعی بکنند ولی هیچ نتیجه ای نداد و اساساً قدرت ایران قدرت نظامی ایران در اون. نبود به هیچ وجه بتونه در مقابل نیروی نظامی شوروی مقاومتی کنه در نتیجه این هراس در دولت و حکومت ایران وجود داشتش که به ناگهان از طرف شوروی مورد حمله قرار بگیره چنین وضعیتی در سرتاسر نیمه دوم سال ۱۳۱۸ و سال ۱۳۱۹ در نزد ایرانیان وجود داشتش.
و خوب بریتانیام حاضرصل نشدن کمکی کنند به ایرانیا اول مهمترین دلیلش هم بود که خودشون وضعیت بسیار اسف انگیزی در اروپا و آفریقا و نقاط دیگهای داشتن شرق آسیا داشتند
به هر صورت در چنین شرایطی سال ۱۳۲۰ آغاز میشه در اینجا دو واقعه دیگه اتفاق میفته که به شدت دواقع چند واقع در واقع اتفاق میفته که به شدت تاثیر داشتش بر. ملتهب شدن وضعیت ایران در جریان جنگ جهانی دوم نخستین این وقایع شورش رشید گیلانی در عراق بودش. دوستان عزیز پس از شروع جنگ و پس از شهریور ۱۳۱۸ گفتیم حساسیت ایران رو شوروی مورد مرحله جدید شد به هر حال توی. ماههای بعد و در طول نیمه دوم سال ۱۳۱۸ و ۱۳۱۹ این وضعیت در ایران حکم فرما بود و در جهانم جنگ جهانی دوم در جبههای مختلف در شرق آسیا و یا در اروپا و در نقاط دیگر آفریقا همینجور ادامه در چنین شرایطی دولت های ایران علیرغم اینکه یک تغییراتی کردند اما وزیر خارجه ایران ثابت موند.
در سال شهریور ۱۳۱۸ نخست وزیر ایران محمود جم بودش وزیر خارجه مظفر اعلم بود از سوم آبان اون سال ۱۳۱۸ متین دفتری نخست وزیر ایران شدش ولی باز هم مظفر اعلم وزیر خارجه بودش از ۵ تیر ۱۳۱۹ علی منصور نخست وزیر شد ولی باز هم مظفر اعلم وزیر خارجه بود یعنی علیرغم اون تغییراتی که در. راس دولت انجام شد یعنی نخست وزیر انجام شده ولی وزیر خارجه ثابت بود چون وزارت خارجه اون موقع اصلا زیر نظر خود رضا شاه قرار داشتش در آستانه شروع سال ۱۳۲۰ و اول فروردین ۱۳۲۰ تغییرات بسیار مهمی در ارتباط با جایگاه ایران در اون اون تصویری که ما از جنگ جهانی دوم داریم در اون وضعیتش اتفاق افتاد.
در فروردین ۱۳۲۰ اول قبل از اینکه موضوع رو شروع کنیم در طول این ایام بودش که چند کشتی بازرگانی آلمانی و ایتالیایی که در آبهای گرم خلیج فارس و اقیانوس هند در حال تردد بودند از ترس اینکه مبادا توسط نیروهای بریتانیایی مصادره بشن به بنادر ایران پناهنده شدند. و دولت ایران و شخص رضا شاه در مقابل درخواست بریتانیاییها مبنی بر اینکه این کشتیهای بازرگانی را در اختیار آنها قرار بده مقاومت کرده و این کارو انجام ندادند این خودش به نوبه خودش یه حساسیتی ایجاد کرده بریتانیا نسبت به ایران این یک موضوع موضوع دوم اینه که وضعیت جبه های جنگ در اروپا تغییرات مهمی کرد مهمترین این تغییرات در.
برای ایران به نوعی میشه گفت تا اندازهای برای ایران تصرف فرانسه به وسیله آلمانیها بودش آلمانیها پس از شکست فرانسویها دولت ویشی در اون کشور رو ایجاد کردن ببینید این دولت وقتی که ایجاد شد عملاً اون مستعمرات فرانسه و سرزمین هایی که تحت قیمومیت فرانسه داشته بودند هم در عملاً در اختیار دولت ویشی قرار گرفتند. این موضوع که تا چه اندازه دولت ویشی میتونست بر این مناطق تسلط نظامی داشته باشه یعنی عملاً آلمانیا تسلط نظامی داشته باشند یک بحثه ولی اینکه ایجاد حق بشه برای فرانسه برای حضور نظامی در اون مناطقی که بحث دیگر پس وقتی که دولت ویشی در فرانسه به کار آمد با حمایت آلمانی ها و تحت نظارت و کنترل آلمانی روی کار آمد.
عملاً خطر جدی مناطق تحت قیومیت فرانسه را در بر گرفت یکی از این مناطق سوریه بودش و با توجه به اینکه آلمانیها در اون زمان یعنی ما اوایل سال ۱۳۲ داریم صحبت میکنیم فروردین صحبت میکنیم آلمانی ها در بالکان و یونان جنگ های پیروزمندانه ای رو به راه انداخته بودند این خطر به شدت. حس میشد که آلومینیوم بتونن حقی که از طریق فرانسه بیشی براشون ایجاد شده بیان و در سوریه هم حضور پیدا کنند وقتی که در سوریه حضور یعنی وضعیت یعنی خاورمیانه به تلاطم بسیار شدید می افت این موضوع تغییر مهم در ساختار خود خاورمیانه در فروردین ۱۳۲۶ در نظر بگیریم اما یه اتفاق مهم دیگه هم اینجا انجام اون هم قیام رشید عالی گیلانی در عراق بودش.
ببینید رشید عالی گیلانی نخست وزیر عراق بود او قبل از اون فروردین ۱۳۲۰ هم چند بار به نخست وزیری رسیده بود در اون کشور در فروردین ۱۳۲۰ که این اتفاق دوباره میفته او با همراهی تعدادی از افسران وطن پرست عراقی در واقع فرصت خواستن استفاده کنن بر علیه منافع انگلیسی ها قیام کردند و سعی کردن انگلیسی ها را از عراق اخراج کنند خوب انگلیسی ها میدونیم که. در عراق قیومیت داشتن قبلاً و پایگاههای نظامی متعددی داشتند و علی رغم اینکه عراقیا عضو سازمان ملل بودن ولی عملاً واقعش این بود که دولت و حکومت عراق تحت نظارت و نفوذ بریتانیا بودش این هیچ شکی نیست ولی در فروردین ۱۳۲۰ رشید گیلانی و افسران تعدادی گروهی از افسران عراقی تلاش کردند.
در اینجا طبیعی که از آلمانیها بخوان کمک بگیرند برای مقابله با بریتانیا و انگلیسیها در عراق این قیام شروع شد حدود نزدیک به نزدیک به دو ماه طول کشید تا اوایل خرداد ماه طبیعتا انگلیسی ها این یکی رو دیگه نمیتونستن تحمل کنند با شدت هرچه تمامتر وارد جنگ شدن با این نیروهای عراقی و با در نتیجه دولت رشید آردی دیدنی سقوط کرده این ولی مهمه که. وقتی این رشید آب گیلانی دولتش سقوط کرد خودش همراه با حاج امین الحسینی و تعداد دیگهای از افسرانی که تو این قیام حضور داشتند اومدن به ایرانیا پناهنده شدن در ششم خرداد ۱۳۲۰ وارد ایران شدن و اومدن تهران در تهران متاسفانه از نگاه منافع ایران در اون موقع وارد فعالیت شدند با کمک سفارت آلمان و فعالیتشونو ادامه دادند خوب این موضوع حساسیت بسیار بسیار شدیدتری.
شما یک لحظه تصور کنید در هیروبین جنگی که شده به اون عظمت داره ادامه پیدا میکنه در اون وضعیتی که هر آن ممکنه از بالکان و یونان قوای آلمانی در سوریه پیاده بشن شما فکر کنید گیلانی حاج امین حسینی و تعدادی از افسران عراقی که قبلا بر علیه انگلیسی ها قیام کردند شکست خوردن وارد ایران شدند فعالیت خودشون ادامه دادن و خیلی راحت مثلا عشایر عرب خوزستان و تحریک کنند. تاریخ تاریخ چیزیه که باید گفته بشه ما از دید منافع خودمون داریم اینو میگیم این کارو میتونستن بکنن این کارو میشد وارد ایران شدن در ایران تهران مستقر شدند
شاید تعدادشون هم رفتن در مناطق غربی ایران و جنوب غرب ایران فعالیتهایی کردن به هر حال ولی میدونیم با سفارت آلمان در تماس بودند و فعالیتهایی داشتند خب این حساسیت بسیار شدیدی رو طبیعتا ایجاد میکنه شما خودتون یک طرف جنگ آیا این حساسیت ایجاد میکنه یا نمیکنه. تا اینجا یه چیزی داشته باشی.
از سوی دیگه باز هم خدمتتون میگم اون وضعیتی که در رابطه با بین ایران و شوروی وجود داشت پس از پس از شروع جنگ سال ۱۳ شهریور ۱۳۱۸ به بعد که ایرانیان میترسیدند که شوروی ها از فرصت سرگرم شدن بریتانیا در جبهه های جنگ اروپا استفاده کرده و وارد قلمرو ایران بشن و بخشی از ایران را تصرف کنند به دلیل اون نزاعی که بین رضا شاه و دولت ایران با شوروی اجساد حدود ۱۳۹۹ شروع. شده بود و با پیمان با پیمان سعدآباد و اینا ادامه پیدا کرد پیمان منطقه سعدآباد ادامه پیدا کرده بود اینو میترسیدن ایرانیان تلاش میکردن جلوی شوروی را سد کنند
نکته مهم این بود خود این بازی یه هراس مضاعفی برای بریتانیا شد فرض کنید در اون اوضاع هیروبیر شوروی از مرز عبور میکردن و مناطقی از ایران تصرف میکردن و خودشون رو میرسونن به جنوب ایران. برای بریتانیا در اون موقع در ایران منطقه مهم و حساس و بسیار اساسی محوری بودش که در جنوب خط کرمانشاه اصفهان و نهبندان در شرق ایران قرار داشت در این قسمت در جنوب اینجا در بخش غربیش خوزستان قرار داشتش و مناطق نفت خیز شرکت نفت ایران و انگلیس قرار داشتش در قسمت شرقیش اما خیلی خیلی مهمتر بوده یعنی هم مرز با هندوستان بودش. یک معرکه جدید دیگه برای خودشون باز شده دیدن یعنی اینکه از یک طرف شوروی حمله کنه به ایران اون وقت چیکار کنن طبیعتاً باید به سرعت این این قسمت خوزستان و بلوچستان و جنوب شرقی از هم جلوی شوروی محافظت کنند یک.
در آن واحد آلمانیها که از بالکان و یونان حرکت کرده بودند می جنگد حضور داشتن در این هراس که ناگهان در فرانسه در سوریه پیاده نشون و در اونجا جنگو ادامه بدن اونجا هم یک هراس وحشت در این هیروبیر فکر کنید شما در عراق هم شروع میشه خوب پس انگلیسی ها طبیعی که به فکر سناریوهای مختلفی در ارتباط با ایران بیفتند. در سال ۱۳۱۹ سناریو اصلیشون بر مبنای این قرار داشت که در صورت حمله شوروی به ایران چه فکری کنند چگونه میتوانند قوای دفاعی خودشونو در اون خط مرکزی ایران که گفتم از کرمانشاه اصفهان شروع از کرمانشاه شروع میشد از اصفهان عبور میکرد و به پایان مییافت در اونجا مستقر کنه این درگیری اصلیشون.
در فروردین ۱۳۲۰ یه چیز دیگه اضافه شد بدتر شد این وضعیت چی شده اون این بودش که قیام رشید گیلانی در عراق شروع شد و یه بهانه جدی ایجاد کرد برای اینکه انگلیسی ها نیروهای نظامی خودشون رو به طور کامل بیارن و کشور عراق رو تصرف کنند اینو دقت داشته باشین این بهانه برای اونا ایجاد شد این کارو بکنن چرا چون به هر حال ظاهر قضیه اجازه داده نمیشد سر خودشون بندازن نیروهای نظامی شان تا جنوب ترکیه بیارن مستقر کنند این یک طرف. وقتی که رشید عالی گیلانی همراه با حاج حسینی و برخی از افسران عراقی به ایران پناهنده شدند در ۶ خرداد ۱۳۲۰ موجه را خیلی جدی تر شد.
فاصله بین فروردین تا خرداد پروازهای شناسایی بر فراز مرزهای ایران اتفاق میافتاد گاهی این پروازها مسیر گم میکردن یا عامدانه مسیر گم میکردن داخل قلمرو ایران از این اتفاق قبلش هم گاهی میافتاد ولی در شکل جدی تری به هر حال اون زمان انگلیسی ها داشتن در عراق بر علیه حکومت بر علیه دولت رشیدنی فعالیت میکردند اما وقتی پناهنده شد به ایران. و فعالیتش در تهران با باز ادامه پیدا کرد تماسهاش با سفارت آلمان ادامه پیدا کرد اون فعالیتهای شناسایی اینا در توسط انگلیسی ها شدت بیشتری گرفت حساسیت بیشتری ایجاد شد قواعد نیروی دریایی انگلیس اومد بخشی که کشتی هایی از کشتی های جنگی نیست اومدن از اروند رفتن بالا و در حوالی بسته مستقر شدند. اما یک عامل بسیار مهم دیگهای در ارتباط با حساسیت زایی نسبت به ایران در بین این مقامات انگلیسی وجود داشت اون.
موضوع حضور مستشاران کارشناسان آلمانی و خانوادهشان در ایران بوده بذارین این موضوع رو یکم یک کمی بیشتر باز کنیم البته خیلی خیلی جای باز شدن داره ولی یکم باز کنیم اول از اینکه حضور این کارشناسان مستشاران در ایران از حدود سال 130 و 56 از نظر رسمی شروع شد یعنی در روابط دولتی شروع شد. و قبل از اون در ارتباط با مسائل غیر دولتی یعنی مسئله مهاجرین آلمانی به ایران و حدود سال ۱۳۰۱ و دو شروع شده حالا کاری به این موضوع نداره چه از منظر روابط دولتی و چه از منظر حضور خود آلمانیا در ایران مثل خبرنگارانشون مستشاران شان شرق شناسان شون اینجور افراد به تدریج این تعداد اضافه اضافه و اضافهتر یعنی شما میبینید روابط ایران با آلمان. طی چند سال به سطح خیلی بالایی رسید
در حدود سال ۱۳۷۰ در اینجا یک موضوع مهمی را باید دست نگه داریم و متوجه آلمانیها در ایران حضور رسمیشون همراه با قراردادهایی که با دولت ایران داشتن کارخونهجاتی که ایران از آلمانیها میخرید همراه اون کارخانه جات کارشناسانی که میومدن اینها با چراغ سبز انگلیسی ها بود هیچ شکی نکنید. یعنی آنقدر انگلیسیها این قدرت رو در میون لابهلای لایههای دولت و حکومت در ایران داشتند که اگر نمیخواستن اینا حضور پیدا کنن جلوشو میگیرن پس با چراغ سبز خود انگلیسیها بودش از یک طرف از طرف دیگه به تدریج رضا شاه این تصور براش به وجود اومد که میتونه با تکیه بر آلمانی ها یک فعالیت مستقلی رو داشته باشه.
یک اون پای سوم دولت سوم در ایران باز کنیم قضیه دولت سوم در ایرانی چیزی خیلی کهنی در سیاست خارجی. در ایام جنگ جهانی شما میبینید روسیه یک طرف بود انگلیسی یک طرف بود ایرانیا برای فرار از بین این مخمصهای که اینجا ایجاد شده بود سعی میکردن پای یک کشور ثالث ایران باز کنند با کمک اون کشور ثالث مانع از تعدیات بیشتر اینا میشه این موضوع بودش این یک تئوری دکترین دولتی ایران بودش که از دوره قاجار وجود داشت بارها و بارها امتحان شده بود و در تقریبا میشه گفت تمام موارد هم شکست.
بلا استثنا شکست خورده بود هر کشوری مثلاً فرانسویا بودن آلمانیا بودن آمریکایی ها بودند بلژیکی بودن ایرانیا بالاخره تنها پوسیده اون وسط هم شده پیدا کنن بهش آویزون بشن جلوی تهدیدات این دوتا رو بتونن یه جوری بگیرن این دکترین دوباره احیا شد یعنی از حدود فکر کنید سال ۱۳۵۶ این دکترین به نوع ناگفته احیا داشت میشد. که ایرانیا بازم تلاش کنند با کمک گرفتن از آلمانیا کارشناسان آلمانی که در ظاهر اقتصادی بودن میومدن مسائل دیگه که داشتن اینا بتونن به نوعی آنقدر قدرتمند بشن که بتونن در مقابل انگلیسی ها و شوروی ها که هر دو همسایگانشون بودن یه نوعی مانع ایجاد کنند
این یک طرف موضوع. یک طرف دیگه بود که واقعیت قبول کنیم بسیاری از این کارشناسان جاسوسهای آلمانی بودن بسیاری از این کارشناسان کسانی بودند که وابسته به دولت آلمان بودند و منافع دولت نازی را میخواستند در پیش بگیرن مگه در یونان چه اتفاقی افتاد مگه در کشورهای دیگه که آلمانی ها نفوذ کردن بعدش حمله کردن چه اتفاقی افتاد واقعیت قبول کنیم بحث این نیست چهار شش ده هزار 20000 این اصل اول قبول کنیم.
بسیاری از اینا اینا عکاس نبودن بسیاریشون مستشار نبودن نمیخوام بگم همشون اصلاً نمیخوام بگم ولی طبیعیه آلمان هیتلری که از سال ۱۹۳۰ اوایل ۱۹۳۰ به بعد قدرت گرفت در آلمان از این طریق برای نفوذ در کشورها استفاده کنه جا پا برای خودش ایجاد کنه خیلی طبیعیه و این کارم کرد نه تنها در ایران در کشورهای دیگه هم که دستش می رسید این کارو کردش اینم باید قبول کنیم این اتفاق افتاد موضوع بعدی که باید قبول کنیم این بودش که ما یه تجربه تاریخی داشتیم. جلوی سیاستمدار بریتانیایی قرار داشت به عین جلوی سیاست شوروی هم قرار داشت اون چه تجربه تاریخی بود البته به نظر میرسه به عینه جلو سیاست نداره خود ما زیاد قرار نداشته چون ما معمولا سیاستمداران مون هیچ وقت تاریخ نه بلدن نه خودشون نیازمند به استفاده از تجربه تاریخی میکنند بلکه یه توهماتی رو به عنوان تاریخ در نظر میگیرند و اسیر اون توهمات هستند در دهه 1300 هم همین اتفاق.
اونهای تجربه تاریخ جنگ جهانی اول بودش جنگ جهانی دوم مگه چه اتفاقی افتاد ما با عثمانی روسیه و بریتانیا در همسایگی بودیم تو چی بگم خالدون دولت ایران وابسته به روسیه و بریتانیا بودش قرارداد ۱۹۰۶ ۱۹۰۷ کاملا ایران را تجزیه کرده بودش این واقعیت بودش حالا ما فرض کنیم تلاش میکردیم با استفاده از نفوذ عثمانی ها در ایران مثلا جلوی این دوتا اصلا امکان پذیر خود اون مدعی قلمرو در ایران بودش. سعی میکردیم که از آلمانیا استفاده کنیم و مستشاران با کمک آلمانی یه کاری این وسط بکنیم دیدیم چه اتفاقی افتاد دیدیم که به کجا رسیده شد حداکثرش این بود یه تعدادی از مستشاران نظامی یا از اون مقامات سیاسی آلمانی یه موقع دیدیم اینا واقعا مستشار نظامی بودن اومدن شورش های در قیام هایی را در نقاط مختلف ایران را راه اندازی مردم ایران کمک کردند برای مقابله با بریتانیا و روس ها کمک اندازه نبود بسیار بسیار ناچیز.
بله مردم قیام میخواستن کنن مردم میخواستن بیرون کنن مردم میخواستند اینا دیگه دخالت نکنند و آلمانی ها اومدن کمک کردن ایرانی ها از آلمانی ها خواستند که کمک کنند آیا آنقدر بود که بتونن این کارو بکنن نه نبود و آیا عثمانی ها میتونستن کاری کنن بازم نه نبود این این تجربه تاریخی در مقابل بریتانیا سیاستمدار بریتانیایی و شوروی بودش که آقا جان ایرانیان دستشون برسه هیچ هیچ گونه هیچ گونه. آلمانیها و کشور ثالث برای مقابله با نفوذ بریتانیا و شوروی ها که در ده سال مورد بحث ما یعنی سال ۱۳۱۸ عمدتا بریتانیا بودن چون شوروی حداقل در چیز هم که دولت ایران باهاش در سرشاخ شده و درگیر بریتانیا هیچ تاملی نمیکنم کمک گرفتن از آلمان خوب شما تصور کنید تعداد زیادی از آلمانی ها در ایران حضور.
مهندس خبرنگار کارشناس خانواده و همگان هم میدانستن که اینها بخش قابل توجهشون چی هستند مامورین دولت آلمان هستند که میتونن کمک کنند به سرعت بر علیه بریتانیا یک دولت و یک مردمی حالت مخاصمه بگیرن اینم توجه بکنید شما این واقعیت بوده. نمیتونیم کتمان کنیم حالا شما میگید دولت ایران گفته ۷۰۰ نفر آلمانی مستشار آلمانی کارشناس ایرانی بودن با همراه خانواده ۷۰۰ نفر کمه مگه در جنگ جهانی اول چه تعداد آلمانی تونستن اونطوری کمک کنن به ایرانیا همراهی کنند ایرانی در جنوب در شمال در غرب در شرق تا کرمان تا بلوچستان اینکه ما بگیم اون قیام های ایرانی رو وابسته به آلمانی اصلا همچین چیزی نیست نه این پتانسیل بوده و واقعا برای بریتانیا قیام کردن.
کی کمکشون کرد چه تعداد مگه آلمانی در جنگ جهانی اول قبل از شروع جنگ جهانی اول در ایران حضور داشتند مطمئن باشین تعدادشون بسیار کمتر از اون تعداد آلمانی بود که در سال ۱۳۱۹ در ایران حضور داشتند در فروردین اردیبهشت ۱۳۱۹ در ۲۰ در ایران حضور داشتند اگر طرف شما میبینید گزافه گویا و فعالیت های سفارت آلمان در ایران در دوره سال های 130 کم نبود. گیلانی که اونا وقتی وارد ایران شدن فرار کردن از عراق وارد ایران شدن اومدن تهران و ارتباط داشت ارتباط داشت با سفارت آلمان در طریق سفارت آلمان در تهران با دولت نازی در آلمان ارتباط برقرار کردند خب این تجربه تاریخی بود اینم رفتار دولت ایران بودش بحث ۷۰۰ نفر نبودش برای همین حساسیت ایجاد شدیدی هم ایجاد شدش بریتانیا از انگلیسی از ماه ها قبلش میگفتن آقا جون اینا رو از ایران بیرون کنید.
واکنش دولت ایران چی بود اول می گفت تحت کامل اشراف اطلاعاتی ایران هستند یک دو به تدریج گفتن باشه بیرون میکنیم ولی آخرین آماری که دادن این بود که ۳۰ نفرشون با خانواده هاشون در حالی که در برآیندی که میشه ۷۰۰ نفر با خانواده ها حداقل بین ۱۵۰۰ نفر تا ۲۰۰۰ نفر بودن خب شما این تجربه تاریخی رو در نظر بگیرین که یک واسموس توانست چه کمکی کنه به به قیام مردم در بوشهر و تنگستان اینها در نظر شما بگیرید حالا اگه ۵۰ نفر میشد.
۳۰ نفر میشدن چی میشد و اینکه تو ذات و خون ایرانیا بر علیه انگلیسی بود یعنی ژنشون بود که به محض این فرصتی براشون ایجاد بشه خب ایران هم وقتی که شروع بشه کجا شروع میشد فرض کنیم مثلا همونطوری که در جنگ جهانی اول اتفاق افتاد کجا میرفتن میومدن فرض کنید تهران تهران جای خود داره ولی فکر کنید شما تو لرستان اقدام میکردند در فرض کنید در مناطق جنوبی در خود خوزستان این کارو میکردن. در بین عشایر خوزستان حسینی هم هستش حالا که دیگه چی بهش میگن افسران عراقی هم هستن دیگه نور علی نور میشد این وسط پس این حساسیت وجود داشت و این حساسیتم نمیخوام بگم حق بود یا ناحق بود ولی بود دولت ایران بحث متوجه این حساسیت اون موقع میشد حکومت ایران متوجه حساسیت میشد ولی نشد.
چطور بود برای اینکه هنوز توی توهم وجود توهم ۱۰ سال پیشش بود که آقا جون هنوز فکر میکرد میتونست از طریق قدرت سوم بیاد جلوی مانع از تعدیات این دوتا قدرت مجاور بشه یعنی شوروی بریتانیا در سال 1319 هنوز تو همون توهم. آلمان نازی به این کمک کنه حالا اینکه چقدر این توهم هست اصلا حرف هم نداره که شما فکر کنید کسی آلمان نازی رو بگیره مثلا فکر کن مثلا بخواد اینو مثلا متحد خودش کنه بر علیه مثلا بریتانیا مثلا
خیلی جالب بودش ولی کاری نداریم هنوز سیاست ما تو اون توهم بود هنوز واقعا رضا بود که میتونست آقا جون از طریق آلمانی ها بیاد و مقابل این دوتا وایسه یعنی بریتانیا شوروی. ولی آیا میشد نه مسلماً نمی شد روز به روز چسبی برآیند قدرت در جهان داشت عوض میشد ما یعنی آقا جان بله جنگ شروع جنگ جهانی دوم شروع شده بود و نیروهای انگلیسی هم مدام داشتن شکست درسته ولی ایرانیا متوجه نبودن آمریکایی ها وارد جنگ شدن. و اون چیزی که در جنگ جهانی اول اتفاق افتاد با ورود آمریکاییها در جنگ جهانی اول ورق جنگ برگشت به نفع متفقین اینو متوجه نشدن بازم نمیفهمیدن یعنی تجربه تاریخی نباید اینجا استفاده میکرد ورق برگشت تموم شد ولی اصل موضوع باز جای دیگه بودش در ۳۰ تیر ۱۳۲۰ فاجعه در رابطه با ایران اتفاق افتاد شوروی هم حمله کردند.
خوب بله اونجا هم طی ماههای اول و سال اول جنگها پیروزمندان به نفعشون آلمانیا بود ولی کدوم عاقلی بود که میشه تا مسکونی بیاد و اونجا حضور داشته باشه ایرانیا هنوز متوجه نبودن که بابا از ۳۰ تیر ۱۳۲۰ به بعد وضع کلا عوض شد چرا عوض شد برای اینکه تا قبل از اون شوروی یک طرف بود و اینجا وسط قرار گرفته بین آلمان و بریتانیا قرار گرفته و بریتانیا در خاورمیانه با دو نیرو مواجه بوده یکی شوروی که ممکنه از طریق. شماره را حمله کنه به طرف جنوب و در نتیجه بایستی ۱۰۰ لیر اونجا ایجاد کنه جلوی اینا رو بگیره یکی آلمانی که از طریق سوریه از طریق یونان سوریه حمله کنند اونجا بعد با دوتا طرف بود ولی بعد از ۳۰ تیر ۱۳۲۰ این دوتا شد یکی یعنی چی یعنی شوروی اومد در کنار بریتانیا قرار گرفت در مواجهه با چه کشوری آلمان. یعنی عملاً در واقع مرزهای شمالی ایران همراه با مرزهای غرب ایران به غیر از ترکیه جنوب ایران و جنوب شرقی را همه کلاً تحت چیز یک طرف جنگ قرار داشت اون موقع هم بازم اعلام بی طرفی میشد اصلا این بی طرفی چه معنا داشتش.
دقیقا وسط چی بهش میگن یک طرف جنگ قرار گرفته انگار که محاصره شده توسط یه طرف جنگ باز هم شعار بی طرفی این وسط باید داده بشه شوخی داریم چه چیزی داریم این وسط حالا کاری نداریم بعد از شهریور بعد از تیر ۱۳۲۰ به بعد اصلا موضوع دیگه عوض شد موضوع دیگه این نبود که ما بیایم بگیم اولویت ما اینه که این مست و کارشناسان اولویت نه بازم باید میرفت ولی دیگه اولویت این نبود بهانه این بود. اولویت پس چی بود این وسط دقت کنید بازی تجربه تاریخی یعنی جلوی انگلیسی و شوروی و کل آمریکاییا قرار داشت و اونا این تجربه تاریخی میدیدند ولی باز سیاستمداران ایرانی این تجربه تاریخ نمیدیدند یا گرفتار توهمات شده بودند یا گرفتار نمیدونم اسطور های آن هم که رستم بود پهلوان شده بودند یا گرفتاری دل خوش کنند این بود که در جنگ جهانی اول هم.
چنین وضعیتی بودش که انگلیسی در واقع انگلیسی ها و فرانسویها کمکهای تسلیحاتی بسیار زیادی از راه ایران به روسیه جبهه روسیه فرستادن برای اینکه در جبهه روسیه قوای روسیه با آلمانیها در جنگ جهانی اول بجنگن خب بابا همین شکل در جنگ جهانی دوم در حال چیز بودش در حال اتفاق افتادن بود چرا کسی متوجه نشد. وقتی که در سی تیر ۱۳۲۰ عوض شد نقشه عوض شد چیز عوض شد باید اگه یه دوتا عاقل اونجا سرکار از اون کسایی که خودشون تن تن میدونستند و جنگ جهانی اول میرفتن پرونده زیر بغلشون بوده خودشون نمیدونم با طرفدارانشون که هزاران نفر بودند تا الان هم برای من و شما هم هستند اون موقع میفهمن هشدار میدادن آقا جان این ما داریم اینجا عوض شد موضوع کلا عوض شد با فروردین سال 1320 عوض شد با سال ۱۳۹۹ اوضاع عوض شد اینجا دیگه نمیتونید برگرد.
اولویت چیز دیگهای شد اون چیزی که قبلا اولویت بود یعنی اخراج کارشناسان و مستشاران آلمانی و خانواده شان از ایران که درخواست بریتانیایی بودش این تبدیل به بهانهای شد برای اینکه به اولویت پرداخته بشه اون اولویت چه بود. در واقع آن چیزی که قبلا یک موضوع جدی برای بریتانیا و انگلیسی ها بود تبدیل به یک بهانه شد یعنی حضور آلمانی. در اول مرداد به بعد بعد از حمله آلمانیها به شوروی در واقع این دیگه بهانه شد چی اصل شد کمک رسوندن به شوروی برای جلوگیری از برای مقابله با نیروهای آلمانی که به سرعت داشتن در قلمرو شوروی پیشروی میکرد خب این واقعی بودش که گفتیم در جنگ جهانی اول هم اتفاق افتاده بودش و باید منتظر بود منتظر این کمک رسانی.
از طرف انگلیسیها آمریکاییها نمیدونم همه آن کسانی که در جبهه متفقین قرار داشتند کمک کنند به کمکهای تسلیحاتی کنند به شوروی شوروی که اسلحههای قدیمی داشته شوروی که مدام نیروی نظامیش داشت کاهش پیدا میکردش هرچقدر اینا بیشتر میتونستن کمک به شوروی کنند بیشتر میتونستن آلمانی ها رو فرسوده تر کنند و به نحوی که آلمانی ها کمتر به خودشون ضربه بزنند در غرب اروپا و جاهای دیگه خوب این خیلی طبیعی بودش این واقعا احتیاج به چیزی نبودش. همه باید منتظر این بودن خوب چه راهی میتونستن دولتهای متفقین منظور آمریکاییها هستند انگلیسی ها هستند نمیدونم دیگه چیزهای دیگه وسط چه راهی میتونستن به شوروی کمک کنن آخه این که میشه اون وسط این فکررو میکرد دیگه خب از سیبری که نمیتونستن چرا چون بابا این جبهه جنگ تا سیره اینقدر فاصله اش بود که اصلا هیچی ولش کن از هندوستان باز هم فاصله بیشتر بودش قلمرو هندوستان قلمرو انگلیسی هند همین که انگلیسی ها نمیخواستن از اون مسیر دیگه کسی پاشو بذاره اونجا که.
استفاده کنه مثلاً مسیر خیلی دور و پرت و داشته باشه از مسیر ترکیه هم نمیشد چون دقیقا کنار قوای آلمانی میافتادش در یونان بودن اونا و هر آن ممکن بود این مسیر مورد حمله قرار بگیره خب کجا میموند این وسط آخه یکی باید بیاد بشینه فکر کنه از کجا اینا از آسمون میتونستن پل هوایی بزنن نه فقط از قلمرو ایران میتونست و مطمئن آنقدر اون جنگ عظیم بود آنقدر اون جنگ شهان. از این بود که خوب هیچ لحظهای درنگ نکردن برای استفاده از قلمرو در کمک رسانی به هیچ لحظه هیچ فرصتی را از دست ندادن در نتیجه آنچه که شما از اول مرداد ۱۳۲۰ به بعد میبینید با آنچه که در قبل از این موقع میبینیم با هم تفاوت ماهوی داره یعنی از اول مرداد به بعد دیگه قطعیه که قلمرو ایران تصرف میشه قطعیه که از این قلمرو استفاده لوجستیکی میشه هیچ شکی توش نیستش.
و دولت ایران داره چیکار میکنه دولت ایران داره نمیدونم به سفیرش در ترکیه به سفیرش در مسکو به سفر ما کار شناسایی چیز خودشان از دست دادن تموم شد اصل یه چیز دیگه است شما باید آنقدر ایجاد اعتماد میکردیم که الان در وضعیت جدید بشه اعتماد کرد چگونه باز هم برمیگرده به تجربه تاریخی در جنگ جهانی اول. احمد شاه قاجار و دولت ایران آنقدر ایجاد اطمینان کرده بود که وقتی که قوای شوروی روسی از شمال وارد شدند تهران را تصرف کردن که حتی میخواست به اصفهان بره باز هم تلاش کردن هم سیاستدار سیاستمدارهای روسی و انگلیسی که مانع از حرکت احمد شاه بشن و احمدشاه در تهران نگه دارند.
این در شرایطی بود که شما قوای میلیون ایرانی که عقب نشینی کرده بودند رفته بودند اصفهان بعد رفتن به نواحی غربی کرمانشاه و بعد رفتن به عثمانی اینا هنوز داشتن میجنگیدن با روس ها و انگلیسیها در چنین شرایطی باز هم سیاستمدار سیاستمدار انگلیسی و روسی نمیخواستند احمد شاه از ایران بره نمیخواستند دولت ایران سرنگون بشه من یه سوال خیلی راحت از شما میپرسم آقای احمد شاه در سال ۱۹۴ قدرت بیشتری در ایران داشت رضاشاه در سال ۱۳۲۰ در فروردین. آیا دولت ایران در سال ۱۹۹ در شروع جنگ جهانی اول در ایران قدرت بیشتری داشت دولت ایران یا دولت ایران در شروع جنگ جهانی دوم در ایران مسلمه هر دو در سال 1320 1318 پس چرا شما در مرداد ۱۳۲۰ به بعد دیگه قطعیه که موضوع موضوع اصلا چیز دیگه است و دیگه اصلا ما چیزهای ایرانی اصلا مذاکره نمیکنند با سفر و عجیب اینه که اصل موضوع متوجه بشن ایجاد اعتمادی داشته باشیم برای این جور مواقع.
مانع از این حوادث بشیم هنوزم میان میگن آقا جون ما نمیدونم مستشاران آلمانی رو کارشناسان تحت نظارت داریم بابا اینا یه قصه به قبل بوده در یک تحولاتی که نظیر اونجا که شما نمیتونید بگید من هفته پیش این فکررو میکردم شما باید ۲۰ ثانیه به روز فکر میکردین نکردن نتیجه چی شد نتیجه اش این شدش که شما از از مرداد ۱۳۲۰ به بعد هم شوروی و هم انگلیسی ها میخواستن به ایران حمله کنند و ایران اشغال. هیچ شکی نیست هدف چی بود هدف این بود یک کریدوری ایجاد کنم با استفاده از امکانات زیرساختی ایران چه در حمل و نقل و چه در زمینه مثلاً تولید تسلیحاتی که ایران میتونست انجام بده کمک رسانی کنم به شوروی نیروهای شوروی و از اون طریق مانع از فروپاشی شوروی بشن هیچ شکی نیست هیچی و همه میدونستن اون موقع خوب ما دولت مردان ایرانی که تا نوک دماغشون جلو نمیدیدن برای این ممانعت از اجرای این طرح قبلش باید اعتماد سازی میکردند که این طرح.
وقتی که اجرا میشود باعث یک تحولات جدیتر در ایران سرنگونی رضا شاه رفت فارغ از اینکه رضا شاه خوب یا بد باشه که اصلا ما نمیخوام قضاوت بکنم فارغ از این موضوع در این موضوعی که الان ما مورد بحث قرار میدیم در مقایسه با احمد شاه قبول کنیم که احمدشاه بهتر عمل کرد قبول کنیم که دولت ایران در دوره احمد شاه بسیار بهتر عمل کرد چون ایجاد اعتماد کرده بود برای شرایط ولی اینجا دولت ایران ایجاد اعتماد نکرده بود برای. توهم اون دولت سوم قرار داشت هنوز توهم این قرار داشت که با استفاده از آلمانی ها میتونه اینجا یه کاری بکنه حالا کاری نداریم که همونم چی بود ابتداش چی بود کاری به این نداریم خب چی شد خیلی ساده در از مرداد ۱۳۲۰ هم بریتانیا در اینجا بریتانیا واقعا سردمدار انگلیسی سردمدار بودن زمینه را فراهم کردن مقدمات را فراهم کردند همراه با شوروی ها فراهم کردند و بلاخره آنچه که شد که نباید میشد در سحرگاه.
روز سوم شهریور ۱۳۲۰ نیروهای روسی و انگلیسی از تمام مرزهایی که دستشون میرسید حمله کردند ما حداقل این ما گزارشات ما از شمال در قفقاز چه در گیلان مازندران و چه در خراسان نیروهای شوروی سرازیر شدند به ایرانی زبده لشکرهای زبده که شوروی سرازیر شدند به ایران این یک طرف در غرب غرب ایران یعنی مرزهای عراق که تحت تسلط انگلیسیها قرار داشت و نیز جنوب غربی. حمله کردن و ما نمیدونیم احتمال داره از جنوب شرقی هم وارد ایران شده بودند و ما این خبرها رو نداریم نمیدونیم آیا در جنوب شرقی وارد ایران نشدند یا نقاط دیگر تحت نظارت نداشتند نمیدونیم به هر حال در سحرگاه روز سوم شهریور ماه یعنی ۸۳ سال پیش نیروهای انگلیسی و روسی بدون اینکه اخطار بدن وارد ایران شدند ولی نیروهای ایرانی و دولت ایران از روزهای قبل میدونست از دو روز قبل آمادگی نظامی پیدا کرده بود اعلام کرده بود.
مثلاً فرض کنید در خوزستان در آبادان فرماندهی نیروهای زمینی رو داده بود به بایندر بایندری که فرمانده نیروی دریاییم اونجا بود تمرکز داده بود فرماندهی نیروی نظامی را در یک فرد چون که به دو قسمت زمینی و دریایی تقسیم کنه این کارو کرده بود آماده بود آماده میدونست حمله داره انجام میشه نیروهای بیشتری به شمال اعزام کرده بودش از سال ۱۳۱۸ به بعد تلاش میکردش از شهریور ۱۳ به بعد یک تله های یک جاهایی رو بمب گذاری کنه ولی عملاً چقدر میتونست. چون اولاً اولاً نیروهای نظامی ایران در اون اندازه توان رزمی نبودند شوروی و نیروهای انگلیسی بجنگند این یکی نه ادوات و از اون مهمتر چیزی بسیار بسیار مهمی که هیچکی توجه نداره بابا آلمانی ها روس ها و انگلیس ها به ایران حمله کردند ولی اونها نمیخواستن در داخل ایران جنگ ادامه پیدا.
برای اینکه نمیخواستن یه کانون جنگی دیگه اونجا ایجاد بشه که مانع از موجب انحراف نیروهای نظامی که قرار بود با آلمانی ها بجنگن حالا بیان اینجا بجنگن بر علیه نمیخواستند خب برای اینکه مانع از این کار بشن چی بحث بشه یعنی از یه طرف حمله خودشون کنن از یه طرف مانع از این بشن که حمله ادامه پیدا کنه چیکار باید میکردن اینا تا حالا شما بهش توجه کردین اولین نکته این بودش که شما درستی نیروی نظامی. نیروی دریایی داشتیم ولی نیروی دریایی ما عملاً کارآمدی نداشت چون سال ۱۳۱۱ اومده بود ایتالیایی ها به ما تحویل داد ولی از سال ۱۳۱۸ به بعد قطعات شما نداشتیم اینا فرسوده بودن و عملیاتی نبودن ۶۰ ۷۰ درصدشون توی حوضچه های کنار گذاشته شده بودن یه تعداد محدود اونم که میتونست عملیات بشه عملاً نمیتونست کاری انجام.
نیروهای نظامی جدی نجنگیده بودند حداکثر مثلا شورش مردم در بلوچستان برن حمله کنند به اون بنده خدا نمیدونم تعداد زیادی به قتل عام کنند یا مثلا تو قشقائی ها راه بیفتن برن اونا رو قتل عام کنند یا جاهای دیگه این هنر نم. خارجی شوروی روسی و انگلیسی چطور میتونستند ولی از اون مهمترین یه چیز دیگه بود نفوذ عمیق اطلاعاتی انگلیسی ها و شوروی در میان نیروهای نظامی ایرانی آنقدر عمیق بود که شما ببینید در آبادان به محض اینکه در سوم شهریور ماه قرار بود حمله شکل بگیره ارتباط تلفنی قرارگاه مرکزی نیروهای ایرانی با واحد تابه را از بین بردند از طریق شرکت نفت ایران انگلستان بابا شما که ارتباط تلفنی تون ارتباط بین واحدهاتون یعنی اون ساختار.
از طریق شرکت نفت ایران و انگلیس اعلام بی طرفی کنیم آخه یه حدی داره هر چیز خب این انجام شد این چیز اتفاق افتاد اونا تونستن با استفاده از تفوق نظامیشون یک دو با استفاده از نفوس عمیق اطلاعاتی که داشتن شما در نیروی هوایی ما ببینید در اون زمان چه افرادی از طرفدار شوروی در اون نیرو هوایی بودش بریم بگردیم ببینیم چه کسانی نه نفوذ اطلاعاتی بود. از ساعت ۴ صبح شروع شد روز سوم شهریور جنگ شروع شد حمله همه جانبی شروع شدش و تا تو روز حداقل میتونیم بگیم به طور رسمی تا شب صبح روز ششم شهریور ماه ادامه پیدا کرد در روز چهارم در روز چهارم شهریور ماه اعلامیه شماره یک ستاد ارتش منتشر.
میگه که ساعت ۴ صبح روز سوم شهریور ماه ارتش شوروی ارتش انگلیس حمله کردند به ایران در بمباران هوای شهرهای شمالی و آذربایجان تلفات زیادی به مردم غیر نظامی بود و یک هواپیمای مهاجم در ناحیه تبریز سرنگون شد در همون اعلامیه شماره یک ستاد ارتش میگه دو ارابه زره پوش مهاجم انگلیسی ها رو میگه در غرب مورد اصابت قرار گرفته و از کار افتاده شد ولی نکته بامزه این بخش انتهایی اعلان شماره یک ستاد. در کلیه مناطق شمالی و باختری منظور غربی روحیه اهالی بسیار خوب و عموماً تقاضای دخول در صفو و ارتش و حرکت به جبههها را برای دفاع از میهن مینمایند اینجا مردم تا قبل از اون. تو قبل از اون نه مجلسی وجود داشت نه فلان ولی آیا واقعا این بود آیا این اتفاق افتاد واقعا ما گزارشی نداریم ولی به هر حال ما البته در جنوب در جنوب گزارشی هستش که عشایری در خرمشهر و آبادان وارد نیروهای ایرانی کمک کردن این گزارش هست ولی این به طور عمومی ما برگردیم بخوایم بگیم همچین چیزی به طور عمومی آن چیزی که در جنگ جهانی اول اتفاق افتاد وجود نداره.
بعد از ظهر روز سوم شهریور یعنی ساعت سه و نیم زمانی که چیزی در حدود ۱۱ ساعت است حمله نیروهای متفقین به ایران گذشته نخست وزیر علی منصور در مجلس حضور پیدا میکنه و میاد گزارش میده که آقا جون این حمله انجام شده این اتفاقات افتاد بعد در پنجم شهریور ماه یعنی دو روز بعد در حالی که در جبه های مختلف نیروهای ایرانی تلاش میکنن جلوی پیشروی. انگلیسیها رو بگیرن شوروی رو بگیرن و شهرهای ما زیر بمباران هوایی داره داغون میشه نخست وزیر استعفا میده و هیئت دولت استعفا میده میره پی کارش و چند ساعت بعد طول میکشه تا رضا شاه فروغی رو ذکال ملک فروغی ثانی زکامول که فروغی دوم محمدعلی فروغی رو به نخست وزیری انتخاب میکنه همون کسی رو که در سال چند سال قبل با خفت خواری برکنارش کرده بودش دوباره به نخست وزیری انتخاب میکنه.
فروغی در جلسه صبح روز ششم شهریور ماه دقت کنید ساعت ۸ صبح این جلسه مجلس تشکیل میشه ساعت ۸ صبح و هیئت دولت که هنوز در هیئت دولت جدید در ساعت ۸ ربع در مجلس حضور پیدا. رئیس مجلس میکنه بلافاصله فروغی میره پشت تریبون اعضای کابینه معرفی میکنه و طی سخنرانی اعلام میکنه اعلام میکنه یعنی حدود ساعت ۸:۳۰ تا ۹ صبح روز ششم شهریور اعلام میکنه دولت به پیروی از نیات سرخواهانه اولیا حضرت همایون شاهنشاهی به قوای نظامی کشور هم اکنون دستور میدهد از هرگونه عملیات مقاومتی خودداری نمایند تا موجبات خونریزی و اختلال امنیت مرتفع شود. و آسایش عمومی حاصل گردد بدین ترتیب نیروهای نظامی ایرانی دست از جنگ مقاومت و جلوی مقاومت کردند ایجاد مانع از پیشروی نیروهای بریتانی انگلیسی و شوروی گرفتند برداشت دست برداشتند و تموم شد والسلام تموم شد جنگ تمام شد
یادمون باشه این اصلو یادمون باشه شوروی و بریتانیا شوروی و انگلیس نمیخواستن در داخل ایران جنگ ادامه پیدا کند چون در. در وضعیتی که جنگ ادامه پیدا میکرد حتی شده در حالت محدود باعث میشد یک سری از قوای نظامی این دو کشور در ایران درگیر بشن مشغول بشن سرگرم بشن و هدف اصلیشون که مقابله با آلمانی ها بود و چیکار کنند از اون انحراف بگیرند در نتیجه جنگ متوقف شد دیگه جنگ ادامه پیدا نکرد در داخل ایران نیروهای ایرانی تسلیم شدند تمام شد آن چیزی که در چهار ساعت ۴ صبح سوم شهریور آغاز شده بود در صبح ششم در صبح بین هشت و نیم. تا ۹ صبح ششم شهریور جنگی یک سوی بر علیه ملتی که هیچگونه امکان مقاومت نداشت.
جنگی که سپاهیان سرتاپا مسلح مسلح بر علیه ارتشی راه انداختند که نه تجهیزات داشت نه توانمندی داشت هیچی نداشت نه تنها اینا رو نداشت بلکه شبکه های نفوذی دشمنانشون یعنی بریتانیایی ها و شوروی ها در بینشون به شدت نفوذ کرده بود با تسلیم شدن نیروهای نظامی در ششم شهریور ماه قوای متفقین به سرعت. تهران رسیدن و وقایعی اتفاق افتاد که در جای خودش مورد بحث قرار میدیم اما آنچه که در اینجا میخواهیم صحبت کنیم اینه که این وقایع تاریخ این تحلیلی بود بر اون وقایع تاریخی که خدمت شما ارائه شد و تلاش شدش با استفاده اسناد و مدارک باشه اسناد و مدارکی که شما میتونید در مراکز اسنادی ببینید در خلال کتاب ها ببینید مطالعه کنید کتاب ها را علاوه بر اونها سایت سند ایران هم است.
میتونی به اون مراجعه کنین و اونم اسناد و مدارکی در این رابطه درش هست اما حالا میخوایم یه بحث دیگه از نظر تاریخی بیایم تجربه بگیریم بیایم درس رو بگیریم از این موضوع چه درسی این درس مهمه این درس در تاریخ مهمه آن چیزی که ما به دست میاریم در اینجا مهمه وگرنه جنگ سوم شهریور ماه تموم شد و رفت چه میخواد دو نفر ایرانی تو اون کشته شده باشند چه میخواد دو میلیون نفر چی میخواد دوتا انگلیسی کشته شده باشن چه دو میلیون تمام شد و رفت ما هر کاری کنیم تفاوتی تو اون ایجاد.
بلکه ما با درک اون روابط حاکم بر اون و اون زمان میتونیم به نوعی درسی یاد بگیریم این درک روابط کنیم مانع میشه از اینکه ما در شرایط مشابه رفتارهامون رفتارهای غیر معقول باشه اگر ما اون سیاستمداران مون که همگی در زمان جنگ جهانی اول زنده بودن همگی دیدن اون زمان زمانه رو تمامشون دیده بودند اگه یک درک درستی داشتند اگر یکی درس درستی میگرفتند از اون موقع درک میکردن روابط اون موقع چی بود اعلام بی طرفی وقت خودشو داشت. اعلام بی طرفی زمان خودشو داشت جای خودشو داشت آویزون شدن به آمریکاییا جای خودشو داشت زمان خودشو داشت نه بیخودی هر زمان هر اعلام کنیم نه بیخودی هر زمان اگه این درک درست رو از اون روابط در اون زمان داشتن و میفهمیدن این روابط رو مسلم بدونین شما جنگ جهانی دوم تبدیل به یک فرصت برای ما میشد فرصتی که بتونیم وضعیت جامعه خودمون رو بهتر.
به جای اینکه داخل یک بحران بسیار بسیار شدید اجتماعی اقتصادی بشیم و این ضرباتی رو به ما وارد کنه البته اون دوره دوره خودشون ابعاد بسیار مثبتی هم داشت ولی من یه بحث دیگه رو میخوام ما میتونستیم با درک مثبت از وضعیتی تجربه تاریخی که در جنگ جهانی اول داشتیم. از اون تجربه استفاده کنیم این تهدید و در جهان به وجود اومده تبدیل به یه فرصتی برای خودمون کنیم که ما نه ارتباطی داشتیم با اون جبه های جنگ بابا تو جنگ جهانی اول حداقل ما نیروهای متخاصم با ما هم مرز بودن به محض اینکه جنگ شروع شد همه ریختن تو ایران و چهار سال در ایران جنگیدن ولی در جنگ جهانی دوم که همچین اتفاقی نیفتاد به هیچ وجه نیروهای متخاصم یکیش هزاران کیلومتر با ما فاصله اون یکی هم وارد ایران شد از مسیر ایران نیرو بردهش آذوقه برد تجهیزات برد جنگی نبود تو ایران دیگه انجام.
جنگ جهانی دوم در ایران در جنگ جهانی دوم قابل مقایسه با ایران در جنگ جهانی اول دنیای دیگه داره این دنیای دیگه برای خودش داره خب اگر ما تجربه تاریخی را پیدا کرده بودیم میتونستیم این اتفاق گونه بهتر ساماندهی کنیم ولی این نشد چرا نشد برای اینکه سیاستمداران ما برای از اون راس تا اون ذهن پرت بودن از موضوع برای اینکه نمیفهمیدن برای اینکه یک چیزی را یاد گرفته بودند تکرار میکرد آقا به نیروی سوم آویزون بشیم برای اینکه جلوگیری کنیم از این دوتا. همسایه چموش نمیدونم متجاوز نمیدونم حالا هزاران دوره و زمانه عوض میشد بازم همین یه بیت یاد میگرفت خب این چیه این عدم درک بی سوادی نفهمی و عدم این توجه به این مسائل بود وگرنه شما در شهر سال ۱۳۱۸ وقتی که شروع شد جنگ جهانی دوم هر عاقلی میدونست آقا جان اون ته وایساده ما اینجاییم با دو تا اینجا درگیر شدیم. نباید تحریک کنیم این دوتا رو هرچه بیشتر بر علیه خود نباید چیز داشته باشیم دو تا متعدی متجاوز دیوانه داشته باشیم برای خودمون سفارت آلمان بازم عید کمک کنیم باز هم هی برگردیم
مسئله ای نیستش مستشاران ما نظارت شوخی داریم میکنیم این نظارت داشتین این شوخیه خوب این یک طرف موضوع یک طرف موضوع شما از یک طرف شوروی در جنگ بودیم با کمک بریتانیا بود که می توان از سال 13. ۸ و ۹ به بعد واقعا دولت ایران بر علیه تمام شبکههای طرفدار شوروی و کمونیستها و سوسیالیستها واقعاً وارد درگیری شدیدی شده بوده و تلاش می کرد با استفاده کمک گیری از یه اتحادیه منطقهای سعدآباد بر علیه این سد در مقابل ایجاد کنه شما متوجه نشده بودین که نمی تونید در آن با شوروی بجنگیم بدون کمک بریتانیا نمیتونی. شما متوجه این موضوع کسی نشده که آلمانیها در درجه اول براشون این مهم بود که همچون عراق در ایران جنگی به وجود بیاد بر علیه بریتانیا و شوروی چرا چون اینا سرگرم میشن در ایران بخشی از نیروهاشون در جلوی آلمانی ها وارد جبهه کنند وگرنه کیه که فکر کنه که آلمانی ها بهتر از ایرانیا بودن یا آلمان نازی آلمان نازی براش چیزی بهتر بودش اون نازی های که اون فجایع را آفرید چرا.
چرا متوجه این وضعیت نبودن سینما چرا و عجیب اینه که شما ببینید سوم شهریور وقتی که نیروهای بریتانیایی و شوروی به ایران وارد میشن رضا شاه تازه اون موقع میره با صفحه پیغام با آمریکا شما جلوی اینا رو بگیریم خود آمریکایی ها همراه ایناست مطمئناً حمله به ایران نقشه بوده چراغ سبز آمریکایی ها بوده بازم به اون تئوری نیروی سوم اینجا مطرح میشه زمانی چه چیزی داشته این یک بحث. یک بحث از اون مهمتر واکنش مردم بود در جنگ جهانی اول مردم و گروههای مردمی کمک بسیار بزرگی به دولت کردند از این جهت که تهدیدی شدن برای روسها و انگلیس ها انگلیس ها برای اینکه جلوی این تهدید رو بگیرند حاضر شدند دولت و شاه ایران را نگه دارند که جوری بتونن جلوی اینا رو بگیرن که
ولی در جنگ جهانی دوم چی شد خیلی از اون یک بخشی از اون اعلامیه ارتش که براتون خوندم خیلی که اشاره به این موضوع آره خیلی حاضرند. مقاومت ها که در آبادان و جنوب غربی شد و البته نیروهای ارتشی تا جایی که میتونستند نظامی در شهرهای مختلف در واقعا تونستن واقعا با سه نفر چهار نفر ده نفر اصلا شوخی صحبت کردن اون جای خود دارد واقعا این کاری نداریم به این موضوع مردم رو داریم میگیم کاری نکردن چرا نتیجه یک حکومت دیکتاتوری نتیجه یک حکومت سرکوب.
نتیجه حکومت که همه چیزو از بین ببرد نمیدونم انجمنها رو از بین ببره همه چیز به همه چیزو مختص کنه به دولت و اقتدار دولت نتیجه اش این میشه دولت هست مجلس هست ارتش هست نظمیه هست راه هست عوارض شهرداری هست و انجمن سوریه بلدیه هست انجمن سوریه شهرداری هست نمیدونم کانون بانوان هست کانون از سازمان پرورش افکار هست همه کنفرانس همه هست. ولی اینا نتیجهاش چی باید بشه نتیجهاش این باید بشه که مردم بهتر و توانمندتر بشن نه اینکه فقط دولت توان باشه نه اینکه حکومت ها وقتی که این حالت بشه نتیجهشو در شهریور ۱۳۲۰ و دهه ۱۳ به هر حال این یک ورقی بود از تاریخ ایران ورقی بود که بزنگاه بسیار بزرگی را تشکیل و ایران را به قبل و بعد خودش تقسیم کنه امیدوارم در بتونیم در روزهای بعد با همدیگه در مورد وقایع بعدی این روزها صحبت کنیم.