پادکست انقلاب مشروطیت در مجموع دارای سه اپیزود و سه قسمت است که علاوه بر سایت سند ایران در پلتفرم های دیگری مانند شنوتو و کست باکس منتشر شده است. پادکست مشروطه در سالروز پیروزی و صدور فرمان مشروطه یعنی 14 مرداد منتشر شد. در ادامه میتوانید هر یک از فایل های صوتی و توضیحات مربوط به انقلاب مشروطه را در این صفحه ببینید.
برای شنیدن و دسترسی به فایل صوتی این پادکست را می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید
اپیزود اول پادکست های مربوط به انقلاب مشروطیت در ایران
جنبش یا انقلاب مشروطیت انقلاب مشروطه، انقلابی گمشده در غبار زمان، صحبتم را از یکی از عظیمترین و پیچیده ترین تحولات اجتماعی فرهنگی سیاسی در ایران معاصر آغاز می کنم. عده ای با عبارات نهضت مشروطه جنبش مشروطه قیام مشروطه و نامگذاری آن تحول به این اسامی به گونهای از عظمت این انقلاب را می خواهند کم کنند در واقع حتی اگر ما ابعاد سیاسی مشروطیت هم در نظر بگیریم تحول سیاسی که در آن موقع اتفاق افتاد یعنی یک رژیم خودکامه فرد محور تبدیل شد به یک رژیم مشروطه با قانون اساسی تعریف شده و با حدود کاملاً مشخص شد و در ابعاد سیاسی دیگر یعنی تاسیس گروههای سیاسی فعالیت های گروه ها و احزاب سیاسی هم حتی تا این اندازه هم در نظر بگیریم آن چیزی که ما با آن مواجه هستیم یک انقلاب بسیار بسیار عظیم است. انقلاب فرهنگی مشروطیت که ابعاد بسیار بزرگی در واقع اگر ما یک انقلاب و به تعبیر دیگه در نظر بگیریم انقلاب ابعاد فرهنگی داره ابعاد اجتماعی داره اقتصادی داره سیاسی داره اگر از این منظر و نگاه کنیم انقلاب مشروطه در واقع از سالها قبل از ۱۲۸۵ شمسی شروع شده بود ۱۲۸۵ شمسی که ۱۱۸ سال از پیروزی سیاسی انقلاب مشروطیت گذشته. اما دهها سال قبلش انقلاب فرهنگی مشروطه شروع شده بود از چه زمانی از زمانی که ناصرالدین شاه تصمیم گرفت به اروپا برود و ببیند دنیای آن زمان چگونه است. قبل از اینکه این تصمیم بگیرد در واقع به یک باور دیگر رسیده بود. وقتی که دید در عثمانی چه تحولاتی در حال وقوع است در روسیه تحولاتی دارد انجام میشود. شنید که در دنیای جدید چه اتفاقاتی دارد میافتد در واقع فهمید با این روشهای سنتی نمیتواند کشور را نجات بدهد نمیتوان قدرت خود را زیادتر کند نه تنها این کار را نمیتواند بلکه روز به روز هم قدرتش کمتر و کمتر میشود در نتیجه تصمیم گرفت و بر این تصمیم هم ماند و پسرش مظفرالدین شاه هم بر این تصمیم ماند که بروند و اروپا و دنیای جدید را از نزدیک ببینند چه اتفاقی افتاده است. تا جایی که میتوانند این زمینه رو فراهم کنند و آن مقدار از تحولاتی که در غرب اتفاق افتاده است را در ایران هم پیاده کنند. جرقه های شروع انقلاب مشروطیت البته شاه هیچ وقت فکر نمیکرد و نمیخواست که این تحولاتی که قرار است اجرا شود کوچکترین خدشه ای به قدرت و اقتدار خودش وارد می کند نه تنها این، بلکه انتظار داشت این تحولات کمک کند پایه سلطنتش قدرتمند نیرومندتر شود در نتیجه انقلاب مشروطیت از آنجا شروع شد قبل از آن از دوره عباس میرزا با همین اندیشه جرقههایی زده شد یعنی دانشجوهای اعزام شدند برای اینکه تکنولوژی جدید وارد کنند این همان جرقه بود ولی از اواسط دوره ناصری به خصوص بعد از بعد از سفرهای به اروپا کاملا این سیستماتیک شد یعنی اراده شاه اراده حکومت و دولت بر این تعلق گرفت که کاملاً به طور سیستماتیک مشخص و در یک چهارچوب این پیشرفت های اروپایی و مغرب زمین وارد ایران بکنند و بتوانند با استفاده از این تکنولوژی و با استفاده از این علم جدید، پایههای سلطنت و دولت را محکمتر قویتر و قویتر بکنند. زمینه ها و تحولات بنیانی قبل از انقلاب مشروطیت وقتی که ناصرالدین شاه به اروپا رفت اولین سفر اروپایی ناصرالدین شاه آغاز شد به فاصله کوتاهی بعدش تحولات بنیانی در ایران شروع شد. البته قبل از آن در ارتش شاهد این تحولات جدید بودیم. در گمرکات در اقتصاد تا اندازهای تحولات شروع شده بود ولی اینها تاثیر زیادی نداشت آن چیزی که بسیار مهم بود و شما می بینید بعد از سفرهای ناصرالدین شاه سیستم آموزش و پرورش جدید در ایران آغاز شد و از اوایل دوره مظفرالدین شاه در دوره صدارت عظمای امین الدوله ادامه پیدا کرد. آغاز مدارس جدید این به معنی این نیست این مدارس جدید وقتی شروع شده هرچی توشون گفت دقیقا همونی بود که من و شما الان داریم میگیم نه اونها هوشمندانه تلاش کردند آغاز این راه به گونهای نشه که با سنت در اون موقع با دین در اون موقع و با طبقات اجتماعی محافظه کار در اون موقع در تعارض قرار. برای همین شما میبینید نه تنها شاه نه تنها صدراعظم بسیاری از مقامات عالی رتبه حتی بسیاری از سفرای ایران در خارج از کشور وزرای وزیر مختارهای ایران در خارج از کشور کسی مثل ارفه الدوله اینها پول میفرستادن در ایران یا مقامات در ایران که مدرسه جدید درست. بله این مدارس با یک سری مقاومتهای روبرو شد ولی عموما نه این مدارس تشکیل میشه و حتی ما بسیاری از علما هم داریم که میومدن و تشویق میکردند و خود شخص نوری هم داریم که تشویق کرد در یکی از این مدارس تشکیلی که مدارس مشارکت کرده شیخ فضل الله نوری هستش نامه اش هم هست این اولین ثمره و مهمترین ثمره بودش که از اون سفرهای اروپایی داشتیم وقتی که بعد از اینکه ناصرالدین شاه برگشت و ترجمه خواسته همایونی را تشکیل داد. در واقع در اندیشه تغییر تفکر برآمد نگاه براومد اینو شما بگیرین بیاین جلو مدارس و تاسیس مدارس جدید در ایران در نتیجه اون تغییر نگرش ها است. رشد مطبوعات قبل از مشروطیت یکی دیگر از چیزهایی که بسیار کمک کرد به این تغییر نگرش مطبوعات بود مطبوعات بالنده شدن از نظر سیاسی شما ممکنه چرا به شاه فحش نمیدادن چرا به استبداد فحش میدادند چون نگاه اونا یه چیز دیگه بودن اما سخنان جدید می گفتند اما حرف های جدید. اما دنیا رو گشودن بر جامعه ایران و طبقه فکور ایران و طبقه تحصیل کرده ایران دنیای جدیدی رو نشون دادن دنیا باز شد گسترده شد در نتیجه همه اینا میبینی شما بستر لازم برای یک تحول بنیانی به وجود اومد فراهم شد یعنی شما دیگه از وقتی که شما هفته نامه حبل المتین کلکته در ایران منتشر میشد در ایران توزیع میشد این یک لابلاش نگاه کنید یک سخنان جدید داره میگه. این همه اون جام فکور رو شروع کرد عوض کردن اون مدارس شاگردان مدارس سال به سال زیاد شدند و این شاگردان میرفتن چی میرفتن مقامات کشور میشدند همه زمینه ها فراهم شد همه بسترها فراهم شد برای یک تغییر بنیادی برای یک تحول بسیار اساسی در اینجا چی لازم بود یک سدی به نام محافظه کاری سیاسی و قدرت های سیاسی در ایران بودند که سعی میکردند گذشته را نگه دارند. صدور فرمان مشروطیت این با یک جرقه باید این سد فروپاشیده میشد این جرقه در سال ۱۳۲۳ قمری یعنی ۱۲۸۴ قمری زده شد به نظر شما این جرقه را چی زد جرقه رو وقتی خورد که به دلیل سیاست های بسیار بدی اقتصادی. دولت در سال ۱۳۲۳ فشاری که بر بخش تجاری ایران وارد شد تظاهرات شروع شد این تظاهرات که شروع شد در واقع جرقهای بود یک انگار کبریتی به یک انبار چوب خشک انداختند به سرعت گسترش پیدا کرد روایت شما میدونین و خیلی راحت میتونین برین تو اینترنت تو فضای مجازی و منابع مختلف ببینید چه شد وقتی که مهاجرت علما مهاجرت بسیاری که در نهایت انقلاب مشروطه پیروز شد فرمان مشروطه صادر شد و رسماً رژیم مشروطه در ایران برقرار شد. در ابتدا قانون اساسی نوشته شد این قانون اساسی و توسط شاه به امضا رسید این قانون اساسی مبانی قانونگذاری در ایران را مشخص کرد مجلس سنا و مجلس شورای ملی. بعد محمد علی شاه اومد در واقع صدر مشروطیت شروع شد دوره اول مجلس شروع شد و روایت همینطور هستش آزادی بیان آزادی فعالیت آزادیهای سیاسی در ایران گسترش پیدا کرد. همه میتوانستند صحبت کنندو همه میتوانستند فعالیت کنند انجمن های مختلفی بودند ما از انجمن های مدنی انجمن های فرهنگی انجمن سیاسی همه اینا داریم از با گرایشات تندرو داریم با گرایش مذهبی فعالیت کار خودشان را میکردند. اما از یاد نبریم این اولین تجربه بود در ایران تجربه در کشوری بود که ۹۰ درصدش بیش از ۹۰ تا ۹۵ درصدش بی سواد بودند. از نظر اجتماعی یه چیزی دور و بر ۷۰ تا ۸۰ درصدش تو روستاها و عشایر بودند اصلا خبرها را نداشتند همچین کشوری شد نباید انتظار داشت که این تحولی که انجام شده این تغییری که انجام شده بدون تلفات باشه نه باید فکر کنیم که حالا که این تغییر شده ما بخواهیم بیایم بعد از ۱۱۸ سال ۱۰۰ سال یا نه ۵۰ سال بیایم قضاوت کنیم که چرا فلان انجمن مثلا این رفتار تندرو نمیدانست یعنی چی آن تجربه جلوش نبود و کسی را نداشت. سرهای پرشور بودند وارد شده بودند در انقلاب فرانسه چه کشتارهایی شد انقلاب فرانسه که ۲۰۰ سال قبلش اصحاب المعارف بودن انقلاب فرانسه که دریایی از ثروت مستعمرات تو این کشور بودش ببینید وقتی که انقلاب شد چه اتفاقی افتاد شما فکر میکنید در یک کشوری که ۸۰ درصدش اصلا اصلا نبودن روستایی بودن عشایر بودند تو این چیزا نبودند. ۲۰ درصد بقیه بخشهای بسیار بزرگش اصلا کشور ممالک متحد ممالک ایران بود دقت میکنید یعنی شما یه آذربایجانی مملکت آذربایجان بود مملکت فارس بود مملکت کرمان بود. شما اگر به منابع و مدارک آن زمان مراجعه کنید متوجه می شوید به عنوان مثال مملکت آذربایجان چیست در اینجا یک جامعه انقلاب شده تحول اساسی به وجود آمده چه اتفاقی می افتد. انتظار دارید همه بشینند خیلی اتو کشیده بیایند و بروند نه یک درگیریها میشود درگیری و به خصوص که ما علاوه بر سلطنت علاوه بر جامعه بر علاوه بر آن اصحاب و ارباب قدرت که قطعاً با قانون اساسی و متمم قانون اساسی که چند ماه بعدش وضع شد بسیار مهم بود. این مواد متمم قانون اساسی بودند آیا اگر ارباب قدرت میدانستند چه اتفاقی در حال وقوع است فکر می کنید اجازه می دادند این جریان به شکل عادی خودش باشد. دعوای بین مشروطه خواهان و مشروعه خواهان از بعد دیگه یه اختلاف نظر بسیار مهمی اینجا اتفاق افتاد دقت کنید ببینید ما گفتیم انقلاب فرهنگی مشروطه از ده ها سال قبل شروع شد یک چیز جدید خدمتتون میگم شما شنیدین میگن دعوای بین مشروطه خواهان و مشروعه خواهان. در واقع دو نحوه و دو گرایش فکری بودند یکی برآمده از دین بود یکی برآمده از تفکر جدید بودش ببینید در آن چیزی که برآمده از دین بود آن اولویت خودش و قرائت خودشو میگفتش ابتدا گفت و آن تفکر جدید گفت ولی به تدریج دعوا و اینا به اصطکاک با همدیگه افتادند و بسیاری از ارباب قدرت و اصحاب قدرتم این آتش شعله ور کردند بین اینها. خوب این اختلافات که بین اینا افتاد درگیری شدید ایجاد یعنی شما انقلاب مشروطیت هنوز شروع نشده با موانع بسیار بسیار عمیق و بسیار بسیار عظیم و بسیار بسیار قدرتمندتر از خودش مواجه شد شما ببینید طبق مدارک جدیدی که ما در اختیار داریم مشخصه که دعوای مشروطه و مشروعه حداقل ۱۰ سال قبل از انقلاب پیروزی سیاسی انقلاب مشروطیت شروع شده بود. دعوا و درگیری که با همدیگر داشتند و طبعاً درگیری در جامعه زیاد میشود جامعه ای که بسته بود حالا دیگر هر کسی میتوانست در کناریک گوشه ای چهار نفر پنج نفر جمع شده ۲۰ نفر ۵۰ نفر جمع شده حتی در خانه ای انجمن تشکیل بدهند و حرف خودشان را بزنند و در روزنامه نشریه منعکس کنند یا بروند جلوی مجلس تظاهرات کنند به نمایندگی مجلس برسند و انتظاراتی داشته باشند. شروع اختلافات بعد از پیروزی مشروطیت خوب طبعاً در چنین فضایی به سرعت درگیری سنگین و شدید یک طرف موضوع سلطنت و با قوای مشروعه خواهان آمدن جمع شدن بر علیه مشروطه طلبان این تفکیک دیانت و غیر دیانت نبود نه گرایش مشروعه مشروطه طلبی و گرایش مشروعه خواهی بود بسیاری از مشروطه طلبان بسیار بسیار آدم های دینداری بودند. ولی این این گرایش ها بود که این دعواها بود که بین اینا رو به منفجر کرد. درگیری ایجاد کرد جنگی ایجاد کرد و باز شدش که بعد از یک سال و خوردهای ما مجلس به توپ بسته بشه از طرف نهاد سلطنت و بعد دوره فطرت شروع بشه جنگهای داخلی شروع بشه بعد از ۱۳ ماه با شکست نهایی مشروع سلطنت و قوای پشتیبانش تا پایان برسه دوره مشروطه طلب ها قدرت مشروطه طلبان در مجلس دوم اعاده بشه ادامه پیدا کنه و تا انحلال مجلس. یک حوزه بسیار مهمتر اینکه انقلاب مشروطیت در ایران مواجه با بدترین بحرانیترین سنگین ترین دوران ایران شده بود یعنی هیچ چیز دیگری نداشتیم ایران تجزیه شده بود یعنی تمام ایران تحت اشغال کشورهای دو قدرت اصلی خارجی روسیه و انگلیس بریتانیا بودند و ضمناً عثمانی ها هم جای خودشون برای خودشون آذربایجان شمال غربی ایران هر کاری دلشان میخواست میکردند. انقلاب نوپای مشروطیت با اینجور چیزا مواجه شده بود یعنی کشور شما دقیقا انقلاب مشروطه وقتی به پیروزی رسید هفت هشت ماه بعد قرارداد ۱۹۰۷ امضا شد و قرارداد ۱۹۰۷ ایران به سه قسمت تقسیم کرد بین انگلیس و روسیه و آن قسمت وسط قسمت بی طرف که بعدها آن هم بین این دوتا تقسیم شد شما ببینید چنین انقلابی با چنین بدترین شرایط تاریخ معاصر ما اتفاق افتاد. نه پول داشتند نه نفوذی که یک منشی یک کنسولگری مثلاً دولت فخیمه بریتانیا یا دولت تزاری داشت در شهرهای بزرگ ایران بسیار بسیار بیشتر از حاکم اون شهر بود چه برسد به اینکه بگوییم داروغه آن شهر دارد در چنین شرایطی است که شما میبینید انقلاب مشروطه ادامه پیدا میکند بحران جنگ های داخلی بین ایران و طرفداران و مخالفین مشروطیت هم به آن اضافه کنید. آن چیزی که مهم است که شما بدانید انقلاب مشروطیت ما به معنای واقعی کلمه در واقع حداکثر تا سال ۱۳۳۳ قمری یعنی ۱۲۹۴ پابرجا بود در ایران حداکثر آن هم تازه با توجه به اینکه دو سال دو سال و خورده ای دیکتاتوری برخورد کرد یک سال و ۱۳ ماهش که جنگ های داخلی شد و اینها رو شما بذارید کنار حداکثر چهار پنج ماه بود. وقتی ما صحبت میکنیم صحبت از روح مشروطیت صحبت از قانون اساسی و متمم قانون اساسی میکنیم و اصول متمم قانون اساسی حتی در این دوره شما شاهد هستین اصل دوم متمم قانون اساسی که تشکیل مجمع علمای تراز در مجلس بوده حتی این هم انجام میشه. اینم شکل میگیره و تعدادی به عنوان کسایی که ناظر شرعی و مصوبات مجلس هستند طبق اصل ۲ متمم آن تشکیل میشود همه اینا میشه انجمن های ایالتی ولایتی تشکیل میشوند جای خود دارد مطبوعات ما آزادی دارند شما مطبوعات همه نوع مطبوعاتی داریم گروه های چیز هستند همه اینها از خاطر نبریم در شرایطی که ما سخت ترین دوره تاریخ معاصر در کشورمان داریم. در این شرایط که به انقلاب مشروطه مردم امید دارند و می خواهند انقلاب برای همین تحت فشارهای بسیار سنگینی که بود مداخلات خارجی از جمله حمله روسها به شمال ایران و همزمان انگلیسی ها به جنوب که منجر شد مجلس دوم منحل شد در سال ۱۲۹۰ منحل شده اوایل 133 قمری منحل شده و شما میبینید که در این شرایط هست که انقلاب مشروطیت دوامی نداشت و تمام شد. جنگ جهانی اول و مشروطیت یعنی شما بعد از سال ۱۳۹۴ شمسی جنگ جهانی اول شعلههاش به ایران رسید که اصلا دیگه جنگ جهانی دوم رسماً ایران اشغال شد و تموم شد همه چی ایران اشغال شد تموم بعد از جنگ شما دوره ای دارید وثوق الدوله که شما به اسم قرارداد ۱۹۱۹ میشناسین ولی نه این انگار که چیزی بسیار ریز رو اومدین نه یک دوره ای شروع شد در ایران. دورهای که از این زمان صدارت عظمای دوم وثوق الدوله شروع شد و تحت نظارت انگلیس و با کمک کارشناسان انگلیسی و بعدها با کمک کارشناسان و مستشاران دیگری بود که انجام میشدش خب در این دوره شما دیگه مشروطیت و آرمان های مشروطیت و قانون اساسی و متمم قانون اساسی اون الگو نبود دولت الگو بود دولت مرکزی الگو بود اقتدار مرکزی و حکومت الگو بودن. این تفاوت داره با مشروطیت روح مشروطیت، مشروطیت بر مبنای آن چیزی که شما در فاصله بین سال ۱۲۰۰ و تقریبا میشه گفت اواخر ۱۳۲۴ قمری حدود ۲۹۵ ۱۲۸۵ شمسی شروع میشه از اونجا اگه شروع کنید تا سال ۱۲۹ ۱۲۹۰ بگیریم یعنی پنج سال شما این میبینید مشروطیت روح خاصی داره برای خودش. در اینجا قانون و متمم قانون اساسی شرط نیست یعنی شما اشتباه نگیرید قانون ابزار حکومت و دولت مشروطیت روحش یه چیز دیگر بود درست است در یکی از اصول فرعی قانون بود ولی اصلش چیزی دیگری بود بر مبنای آزادی استوار بود بر مبنای رشد جامعه مدنی و تفاهم اجتماعی استوار بود همه اینها را شما در انقلاب مشروطیت به معنایی که ما ازش میدانیم در آن سال و پنج سال اول بود و کل مدت عمر مشروطیت شاید هفت هشت سال بیشتر نبود الباقی از آن به بعد ما تفکر دولت را داریم. استیلای تفکر دولت و دولت سالاری بعد از مشروطیت یک لعابی از مشروطیت چون نمیتوانست بگوید من قانون اساسی مشروطیت قبول ندارم اما شما می بینید در دوره وثوق نه به خاطر وثوق همه صدراعظم بلا استثنا شما یه چیزی دور و بر ۸۰ درصد قانون اساسی و متمم قانون اساسی رها میشود یا عمل میشود یا عمل نمیشود شما در چنین شرایط انقلاب مشروطیت نیست. این یه قانون اساسی متمم قانون اساسی مشروطه نیست آزادی مطبوعات نبود آزادی گروه ها نبودش شما نگاه کنید گروه های تشکیل شده در فاصله بین ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۷ همان موقعی که میگفتند آقا این انجمن بازی و فلان چقدر تنوع داره چقدر در کنار همدیگه دارن کار و زندگی میکنند ولی بازم تنوع دارند و چقدر تنوع اصالت دارد. انجمن های ایالتی و ولایتی در این دوره ما انجمن های ایالتی و ولایتی را داریم چقدر عظیم این ساختار میانی در جنبش اجتماعی ایران این انجمن ها چه خدماتی را کرد ولی در تفکری که بعد از مشروطه حاکم شد یعنی دولت سالاری هیچ کدام از اینها را قبول نداشت برای همین شروع کرد ایران را نابود کردن شروع کردند به انحای مختلف به بیرون انداختن مظاهر مشروطیت مثل انجمن های ایالتی و ولایتی که از ارزش های بسیار والای مشروطیت در این بین بیرون و پنهان شدند در حالی که از ارزش های اساسی مشروطیت بود. برای شنیدن پادکست انجمن های ایالتی و ولایتی به این لینک مراجعه کنید. تجلی هنر مشروطیت انقلاب مشروطه یک الهام دهنده برای هنر بود. شما هنر دوره مشروطیت رو نگاه کنید شما رمانهایی که در اون دوره نوشته شده ببینین چی بود شما داستانها اشعار بدونید قلیان جوشش و حس و زندگی توش قلیان میکند احساس زندگی احساس اینکه یک فرد شخصیت دارد من به عنوان من شخصیت دارم حق دارم این روح مشروطیت بود شما بعدا این را ندارید بله همه میگفتند ما قانون مشروطیت رژیم دروغ بود ما دیگه مشروطیت نداشتیم. لعابی داشتیم بهانهای داشتیم عنوانی داشتیم به عنوان مشروطیت اصل را ما نداشتیم برای همین ما میخوایم تحت این عنوان بیایم بازشناسایی کنیم آن غباری که گم شد و در زمان رفت. چهار پنج ویژگی اساسی اش را بگیریم و صحبت کنیم در قسمت دیگه تحت عنوان یک ویژه برنامه پنج قسمتی هستش که این قسمت خدمت شما بگیم که. ما چیزی که به عنوان مشروطه میگیریم اونی نیست که در مثلاً دهههای1320در ایران دولت بود دولت سالاری بود اون کجا و اون چیزی که در سالهای ۱۲۸۵ در ایران اجرا شد کجا اصلا این دوتا روحش با هم فرق دارد همه چیزش با هم فرق دارد. ما با هم همراه خواهیم بود در قسمت های بعدی در این ۵ قسمتی که در انقلاب مشروطیت است. مهمترین ویژگیهای انقلاب مشروطه ۴ مورد آن را با همدیگه بررسی میکنیم شما ببینید چطوری این انقلاب اصیل که هنوز هم که هنوز است شعارهایش آرمانهایش هنوز زنده و قابل بحث و قابل بیان هستند ولی نه از طرف کسانی که قبولش ندارند. یعنی نه از طرف کسانی که خودشون تفکرشان دولت گرا هستند ایدئولوژی گرا هستند که بخواهند راجع به انقلاب مشروطه که اساسا ذاتش با اینها مغایرت داشت صحبت کنه نه من که دارم صحبت میکنم روح ذاتا آن را باور دارم. برای همین در قسمتهای بعد یکی یکی چهار مورد از مهمترین ویژگیهای انقلاب مشروطه انقلابی گمشده در غبار زمان با همدیگه مورد بحث و بررسی و معرفی میکنیم با امید به اینکه شما بتونید با مدارک جدید آشنا شوید و با استفاده از این مدارک جدید بتوانید یک تصویر بهتر مناسب تر از این انقلاب ایجاد کنیم انقلابی که هنوز یادمون نره آرمان هایش زنده است و تمام صحبت هاش زنده اند. |
علاوه بر این بخش پادکست انقلاب مشروطیت را می توانید از پلتفرم های دیگر هم با نام کانال بزنگاه های تاریخ معاصر به موضوعات جذاب تاریخی دیگر گوش فرا بدهید.
اپیزود دوم پادکست های مربوط به انقلاب مشروطیت در ایران |اندیشه مشروطیت
با سلام خدمت دوستان و همراهان عزیز. من مسعود کوهستانینژاد، مورخ و پژوهشگر، با شما هستم تا به همراه یکدیگر به قسمت دیگری از اپیزودهای پنجگانه انقلاب مشروطیت بپردازیم. در قسمت گذشته، که معرفی کلیای از انقلاب مشروطه تحت عنوان “انقلابی گمشده در قبال زمان” بود، کلیاتی از این انقلاب را بیان کردیم. همچنین توضیح دادم که چرا معتقدم این انقلاب به درستی بررسی نشده و آنچه که طی یک قرن گذشته به آن پرداخته شده، از دریچههای تنگ ایدئولوژیها و نگرشهای دیگر بوده است. اندیشه مشروطیت چه بود در این قسمت، قصد داریم به بررسی اندیشه مشروطیت بپردازیم. یعنی به این موضوع بپردازیم که اندیشه مشروطیت چه بود، از کجا آمده بود، و همزمان با آن چه اندیشهها و نگرشهای دیگری در کشور ما رواج پیدا کرده بودند یا در حال گسترش بودند. همچنین به آسیبشناسی این اندیشه خواهیم پرداخت و به این پرسش پاسخ میدهیم که چه اشکالات عمدهای در اندیشه مشروطیت وجود داشت که باعث شد این تفکر در بیش از یک قرن گذشته همواره محجور بماند. پس در دومین قسمت از اپیزودهای مشروطیت، تحت عنوان “اندیشه مشروطیت”، با شما خواهیم بود. اگر دقت کرده باشید، حتی امروز هم اگر به متون موجود در فضای مجازی یا کتابهایی که در مورد مشروطیت نوشته شدهاند مراجعه کنید، زمانی که میخواهند تعریف مشروطیت را ارائه دهند، فوراً به مفاهیمی مانند حکومت قانون و نظم، تفکیک قوا و امثال آن اشاره میکنند. اما اینها صرفاً نتیجه و یکی از دستاوردهای مشروطه مانند قانون اساسی است. شاید بتوانیم تفکیک قوا و قوای سهگانه را به عنوان یکی از دستاوردهای انقلاب مشروطه بدانیم، ولی خود مشروطه و اندیشه مشروطه چیزی فراتر از این است. اندیشه مشروطه، در یک کلام، اندیشهای مبتنی بر اصول اومانیسم و انسانگرایی بود. آرمان این اندیشه، آزادی انسان از قید و بندها بود. به عبارتی، اگر بخواهیم یک نمونه بارز از اندیشه مشروطیت را معرفی کنیم، بسیار شبیه و نزدیک به اعلامیه حقوق بشر است که در اواخر قرن هجدهم انقلاب بزرگی را در آمریکا و اروپا به وجود آورد. بحث این است که آنچه مشروطهطلبان دنبال میکردند، چیزی فراتر از نظم و قانون بود. این موضوع را میتوانیم در آثار و نوشتههای مشروطهطلبان و کسانی که پس از پیروزی سیاسی انقلاب مشروطه به کار مشغول شدند، مشاهده کنیم. این متون عمدتاً در مطبوعات آن زمان انعکاس پیدا کرده است و نویسندگان و اندیشمندان آن دوره، نظرات خود را در قالب مقالات و رسالهها به چاپ رساندهاند. بسیار نادر است که کتابی در این زمینه پیدا کنیم. مشروطیت، از منظر آنان، عصارهای جز آزادی نداشت: آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی اجتماع، آزادی تفکر، و مبارزه با هر آنچه که مانع آزادی بود. مشروطهخواهان به دنبال پلورالیسم اجتماعی بودند که بر مبنای حقوق انسانها استوار بود. آنان معتقد بودند که در یک جامعه، دولت نباید همهکاره باشد؛ بلکه هر گروهی از جامعه باید آزادی فعالیت اجتماعی داشته باشد، بتواند گروه، حزب یا دستهای تشکیل دهد و در اداره کشور نقش ایفا کند. این اندیشه به انسان توانمندی میداد تا از طریق آموزش، پرورش، و آشنایی با اندیشههای دیگران، به دنیای جدیدی دست یابد و در آن مؤثر باشد. اندیشه مشروطه جوهرهای وارداتی داشت. کسانی که این اندیشه را به ایران آوردند، در پی آزادی و ساختن جامعهای بهتر بودند. گسترش اندیشه مشروطیت در ایران آنها الگوهایی را از اروپای اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم برداشت کردند و به تدریج به ایران منتقل نمودند. یکی از مهمترین عواملی که در گسترش اندیشه مشروطیت در ایران نقش داشت، مدارس جدیدی بود که از اوایل دوره سلطنت مظفرالدین شاه در ایران راهاندازی شد. این مدارس علیرغم تلاش برای رعایت حساسیتهای طبقات محافظهکار و مذهبی، به ناچار محصلین را با مبانی اندیشههای غربی آشنا میکردند. همچنین حضور خارجیها در ایران، از جمله هیئتهای مذهبی، جهانگردان، و کنسولهای کشورهای مختلف، نیز نقش مهمی در آشنایی ایرانیان با افکار اومانیستی و آزادیخواهانه داشت. در این زمینه، مطبوعات نیز نقش بسزایی ایفا کردند. مطبوعات، دریچهای را برای تحصیلکردگان و روشنفکران ایرانی باز کردند تا با تفکرات غربی آشنا شوند. به ویژه در فاصله بین اواسط دوره ناصری تا پیروزی انقلاب مشروطیت، مقالات و رسالههای متعددی در مطبوعات منتشر شد که ارزشهای جدید و تفکرات مشروطیت را به ایرانیان منتقل کرد. علاوه بر تأثیرات غرب، کشورهای همسایه مانند عثمانی و هندوستان نیز بر ایران تأثیرگذار بودند. به عنوان مثال، دوره تنظیمات در عثمانی تأثیر مستقیم بر ایران داشت و مطبوعاتی مانند حبلالمتین کلکته، یکی از شاخصهای نشر اندیشه مدرن در ایران بود. در نهایت، باید توجه داشت که اندیشه مشروطیت با اندیشه مذهبی، اندیشه چپ، و اندیشه دولت مدرن که در آن زمان در حال گسترش بود، متفاوت بود. ایران به طور کلی وارداتی بود و ما متفکری در ایران نداشتیم که به صورت مستقل اصول این اندیشه را بیان کند. این نکته بسیار مهمی است که در تحلیلهای بعدی باید مورد توجه قرار گیرد. |