یکی از بزرگترین رجال تاریخ معاصر ایران امیر کبیر است که در توصیف شخصیت وی گاهی با واقعیت و گاهی با اغراق آمیخته شده است . افراد بسیار زیادی درمورد امیر کبیر بررسی و تحقیق کرده اند. سعی ما بر این است علاوه بر مطالب مدقنی که در منابع تاریخی موجود است مطالبی را که هم دیگران از زندگی نامه امیر کبیر از تولد تا مرگ، همچنین عکس ها، تصاویر و نقاشی هایی که منصوب به وی است را در این نوشتار گرد آوریم. علاوه بر آنها به اسنادی هم که در مطبوعات از زمانی که در دوره خودش منتشر می شد تا پس از را در ذیل همه مطالب درج کنیم؛ تا در تحقیقات جدید تاریخی مورد استفاده قرار بگیرد.
عکس واقعی امیر کبیر
تاکنون عکس ها و تصاویر و نقاشی های بسیاری از امیر کبیر ترسیم شده و موجود است اما ما در منابع تاریخی یک تصویری را پیدا کردیم که گویا ناصر الدین شاه طبق ذهنیتی که از امیر کبیر داشت یک طرحی از چهره امیر کبیر که در خاطرش باقی مانده بود را طراحی می کند و آن طرح را میرزا ابوالحسن خان نقاشباشی کامل کرده است مشروح این سند و نقاشی ناصر الدین شاه از امیر کبیر را می توانید در سند زیر مشاهده و دانلود کنید.
زندگینامه امیر کبیر (امیر کبیر متولد چه شهری است)
میرزا تقی خان نخستین صدراعظم ناصرالدین شاه، سال 1186 قمری برابر با 28 دی 1185 شمسی در روستای هزاوه از توابع فراهان اراک متولد شد. فرزند کربلایی قربان (آشپز خانواده میرزا عیسی قائم مقام فراهانی) و مادرش فخر النساء دختر میرزا محمد باقر فراهانی از علمای برجسته دوره قاجار بود.
تحصیلات امیر کبیر
امیر کبیر در کودکی تحت تعلیم مادر بزرگ مادری خود قرار گرفت و دوره ی نوجوانی را در خانه ی قائم مقام در تهران سپری کرد و با توجه به استعداد بالایی که در فراگرفتن علوم داشت مورد حمایت او قرار گرفت در مدرسه نظامیه به تحصیل فقه و فلسفه پرداخت.
ورود به سیاست امیر کبیر
امیر کبیر در دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار وارد عرصه سیاست شد و در زمان محمد شاه قاجار به عنوان منشی میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی صدر اعظم به کار مشغول شد و وظایف مهمی را بر عهده داشت.
صدارت امیر کبیر
در سال 1227 شمسی پس از مرگ محمد شاه قاجار، ناصر الدین شاه جوان به سلطنت رسید. امیر کبیر که در آن زمان به عنوان سفیر ایران در عثمانی مشغول به کار بود، به تهران بازگشت و مورد اعتماد ناصر الدین شاه قرار گرفت. به این ترتیب وارد دستگاه ولیعهد ناصرالدین میرزا در تبریز شد. در تبریز بود که همراه ولیعهد برای ملاقات با تزار روس به اوچ کلیسا در ارمنستان اعزام شد. اندکی بعد نیز به ریاست قشون آذربایجان منصوب گردید و به امیر نظام مشهور گردید.
فرستادن امیر کبیر از سوی محمد شاه به ارزروم عثمانی برای حل اختلافات میان دو کشور که با کاردانی امیر کبیر حل شد لیاقت و کاردانی او را بیش از پیش آشکار ساخت پس از مرگ محمد شاه جانشین او ناصرالدین شاه میرزا تقی خان را صدراعظم خود کرد و لقب امیر نظام به او داد. در سال 1228 شمسی ناصرالدین شاه امیر کبیر را به عنوان صدراعظم خود انتخاب کرد.
پیشنهاد خرید اشتراک اسناد سند ایران
شما با خرید اشتراک در سند ایران، میتوانید به اسناد بسیاری از جمله اسناد جدید از امیر کبیر دسترسی داشته باشید.
امیر کبیر چه اقداماتی انجام داد؟
دوران صدارت امیر کبیر سه سال و سه ماه به طول کشید انجامید، و در این مدت وی دست به اصلاحات گسترده ای در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی انجام داد. موارد زیر برخی از مهمترین اقدامات امیر کبیر در دوران صدارتش بود.
ایجاد نظم و امنیت در کشور
امیر کبیر با قاطعیت با راهزنان و غارتگران مقابله کرد و امنیت را در جاده ها و شهرهای ایران برقرار کرد. او شهرها و راهها را امن کرد.او شهرها و راهها را امن کرد.از دخالتهای بی جای شخصیتهای با نفوذ در امور جلوگیری کرد فتنه ی بابیه را با اعدام سید علی محمد باب سرکوب نمود.
اصلاح نظام مالی
امیر کبیر با وضع مالیات های عادلانه و جلوگیری از سواستفاده مالی، خزانه دولت را از ورشکستگی نجات داد. مالیاتهای عقب افتاده را گرفت حقوق نابه جای درباریان را نپرداخت؛ تولید کنندگان در زمینه های اقتصادی را تشویق و حمایت کرد.
تقویت ارتش
امیر کبیر با خرید تجهیزات مدرن و آموزش سربازان، ارتش ایران را به یک نیروی نظامی قوی تبدیل کرد.بسیاری از حاکمان نالایق را برکنار کرد و افراد شایسته ای به جای آنها گمارد. قشون را منظم کرد؛
تاسیس دارالفنون
امیر کبیر اولین مدرسه عالی ایران را با نام درالفنون تاسیس کرد تا دانشجویان ایرانی با علوم و فنون جدید آشنا شوند. همچنین در زمینه ی فرهنگی نیز دارالفنون را تأسیس کرد که پس از مرگش افتتاح شد و منشأ پیشرفتهای بعدی کشور گردید.
ترویج روزنامه نگاری
امیر کبیر اولین روزنامه رسمی ایران را با نام وقایع اتفاقیه منتشر کرد. روزنامه ی وقایع اتفاقیه را منتشر و چاپخانه ای نیز تأسیس کرد.سیاست خارجی کشور را بر اساس دوستی با کشورها قرار داد.
مبارزه با استعمار
امیر کبیر با قاطعیت در مقابل دخالت های خارجی در امور ایران ایستادگی کرد و از منافع ملی کشور دفاع کرد.
امیر کبیر چگونه کشته شد؟
اما متأسفانه اقدامات او با مخالفت عده ای از درباریان منفعت طلب روبه رو شد. سرانجام ناصرالدین شاه پس از سه سال او را برکنار و به کاشان تبعید کرد. چندی بعد مخالفان امیر دستور قتل او را از شاه گرفتند حکم او توسط حاجی علی خان فراش باشی و در کوتاه ترین مدت در حمام فین کاشان اجرا شده و با زدن رگهای دست امیر کبیر به زندگی این مرد بزرگ خاتمه دادند. جسد او را به کربلا بردند و به خاک سپردند. از امیر کبیر دو دختر باقی ماند که بعدها یکی از آنها همسر مظفرالدین شاه شد و محمدعلی شاه از او متولد گردید. امیرکبیر با بیسمارک صدراعظم آلمان معاصر بود از این رو پاره ای به او لقب بیسمارک ایران داده اند.
سند مرتبط در مورد قاتل امیر کبیر
چکیده سند: خبر ارتقاء منصب حاجی علی خان فراشباشی دربار/رجب 1267ق/ 1230 |
اسناد جدید از امیر کبیر در سند ایران
تمام مطلبی که در مورد امیر کبیر گفته می شود از جمله مطالب بالا همگی براساس کتابهایی است که قبلا تالیف شده اند بنابراین بسیاری از آن مطالب یکسان هستند و اطلاع جدیدی را ارائه نمی کنند. اما آنچه که یک پژوهش تاریخی را در مورد موضوعات مختلف خصوصا رجال منحصر به فرد می کند مطالعه و پژوهش با استفاده از اسناد جدید است. به همین جهت ما در این بخش شما را با اسناد جدیدی که از امیر کبیر در سند ایران موجود است و در آینده نیز بر تعداد آنها افزوده خواهد شد آشنا می نماییم می توانید به این اسناد استناد نمایید:
زندگی نامه امیر کبیر از تولد تا مرگ به قلم کونت گوبینو
گوبینو پس از مقدمه ای که چندان در مورد امیر کبیر صدق نمی کند در ادامه زندگی نامه وی می نویسد: « در این شغل حقیر مورد توجه ارباب خود قرار گرفت و چون کودک ده ساله ای در اندرون وزیر تربیت و رشد می یافت و همین که بزرگ شد در سلک غلامان یا ملازمان سوار در آمد و تفک بردوش و خنجر بر کمر دنبال کارهایی می شتافت که آقایش او را می فرستاد هوش و زرنگی و وفاداری بی نظیر او را مورد نظر قرار داد و در این ضمن درس هم میخواند و خوب چیز مینوشت و خود را در خور انجام کارهای بزرگتر معرفی می کرد تا آنکه تفنگ را بر زمین گذاشت و قلمدانی بر کمر زد و پس از آن بنام میرزا تقی خوانده می شد در خلال این حوادث عباس میرزا و پدرش مردند و در سال ۱۸۳۴ مساوی ١٢۴٩ محمد شاه به تخت شاهی نشست میرزا تقی خان وارد خدمات دولتی شده طوری پیشرفت پیدا کرد که هنگام مرگ محمد شاه (1849مساوی 1254) وزیر نظام بود. ناصرالدین شاه هنگام جلوس خود میرزا تقی خان را به صدارت رساند و از این زمان به بعد است که اعمال دلیرانه او در نظر ایرانیان آغاز میگردد
میرزا تقی خان مردی بود که پیش از طلوع آفتاب به کار میپرداخت و نه تنها مانند وزیران مغرب زمین قلم بدست گرفته مشکلات امور را حتی در خانه درخانه خویش حل میکرد بلکه سواره و یا پیاده برای مشاهده نتیجه کارهایی که دستور داده بود نقاط مختلف میرفت. قراوانخانه هایی که در اطراف تهران ساخته شده او بنا کرد و میدان بزرگ شهر را هم او ساخت و یک سرویس عمومی چاپارخانه هم تأسیس نمود. به روزگار زمامداری او در پایتخت اغتشاشی رخ داده چند فقره جنایت اتفاق افتاد و به شاه پیشنهاد کردند بستن قمه را که در ایران خیلی متداول است برای رعایا غدغن سازد ولی وزیر موافقت نکرد و گفت اجازه میدهم هر فردی نه تنها یک قمه بلکه چهار قمه هم با خود داشته باشد اما وای به جان کسی که قمه را بکار برد. حقیقته به وعده خود وفا کرد و چند روز پس از این در نتیجه کشمکش و زد و خوردی در ملا عام قتلی رخ داد و امیر پیاده با ملازمان خویش بدانجا رفت و هنوز کشته را از روی زمین برنداشته بودند که دستور داد قاتل را بیاورند و ظرف یک ربع ساعت به قضیه رسیدگی کرد و دستور داد قاتل را روی پاره سنگی نزدیک محل وقوع جنایت قرار داده با تخماقی آنرا کوفتند.
روحانیون از عربده و هیاهوی مستان بدو شکایت برده درخواست نمودند که خرید و فروش شراب و سایر مایعات سکر آور را منع کند.میرزا تقی خان پاسخ داد «به هیچوجه چنین منعی لازم نیست، بلکه بگذارید بفروشند و بخرند و هر چه که میخواهند بنوشد و بخورند اما نخستین مستی را که من بشناسم او را به کیفر قانون شکنی خود خواهم رسانید.» در حقیقت بقول خود عمل کر، وقتی به او اعلام کردند دو تن پس از میگساری مانند دیوانگان بازار را مغشوش کرده اند ، دستور داد آنها را گرفته درون دیواری چنان استوار قرار دادند که سرها ایشان بیرون ماند و انگاه طنابی به گردن هر یک افکنده سر طنابها به دو اسب سرکش بستند که چهار نعل تاخته بدینسان سر را از تن ایشان جدا کردند. پس از آن دیگر در طهران آدم کشی و هزرگی و میگساری دیده نشد.
یک امر تازه و فوق العاده مهمی در ایران آن زمان اتفاق افتاد و عایدات مالیاتی مستقیما وارد صندوقهای دولتی شد. این موضوع از چند قرن بدینطرف نظیر پیدا نکرده بود و بالاتر از این نه تنها خود میرزا تقی خان از روی مالیات چیزی نمی دزدید بلکه همگی از اعمال بزرگ دولتی گرفته تا کارمندان کوچک زیر نظر مراقبت او مانند بید می لرزیدند و یارای کوچکترین تقلبی را نداشتند.
مواجب سربازان بهت زده منظما پرداخته می شد و هرگاه در ضمن می دید کوچکترین شکایتی از ایشان شده و شکایت وارد است جلسه محاکمه تشکیل داده برای تجاوزی که کرده بود چوب می زد کسی در سراسر کشور جزات دم زدن نداشت اما رعیت خانه ویرانه را ترمیم می کرد و نهرها را مرمت می نمود و درخت می کاشت و زراعتها افزوده می شد و به همان نسبت وجوه مالیاتی بالا می رفت بدون آنکه چیزی بر آن بیفزاید و مردم از این بابت هیچ احساس نمی کردند.
در مقابل شاه، رفتار میرزا تقی خان که در این موقع برای امتیاز به او امیر نظام می گفتند خالی از غرابت نبود. چه او به تمام رسوم و عادات کهنه ای که برای ملاقات و مکالمه شاهنشاه معمول بود پشت پا زده با او مانند یک نفر دوست و همسر خطاب می کرد و در عین صمیمیت هیچ یک از القاب جللیله ای که شاه ایران استخقاق آن را دارد به کار نمی برد و می گفت «باید تو پادشاه بزرگی بشوی و برای این کار شاهنامه خواندن و لاف گزاف زدن کافی نیست…باید روز و شب کار کنی تا رعایای تو از تو حساب ببرند و تو را محترم بشمارند. نباید تو از هیچ امری که در کشور اتفاق می افتد بی خبر باشی.»
برای اینکه ناصرالدین شاه از پندها و دستورهای او بیشتر بهره ببرد شاه را مجبور می کرد که از تمام اطلاع بهم رساند از بامداد به کار می پرداخت و امیر نظام از او دستور راجع به کلیه امور می گرفت و در میانه کاخ وزیر و قصر شاهی رفت و آ»د و پیغام به طور دائم اتصال داشت پس از آن بازدیدهای همیشگی انجام می گرفت و به جبه خانه سرکشی می کرد. شاه همه جا می رفت و همه چیز را می دید و راحع به همه کاری نظر می داد. یک قطره مشروب وارد قصر شاهی نمی شد و رامشگران از آنجا رانده شدند و در همه جا نظم و خشونت حکمفرما بود.
ادامه زندگی نامه امیر کبیر از تولد تا مرگ
شاه میخواست خواهر شانزده ساله ای را که از پدر و مادر خود داشت بازدواج امیر نظام در آورد اما دختر مقاومت لجوجانه نمیخواهم خون قاجار کرده و میگفت با خون قاجار آشپزی بیامیزد.» سرانجام ناچار به تسلیم شده و عقد نکاح واقع گشت . نفودی که امیر نظام در روحیه نزدیکان خود پیدا می کرد به درجه ای بود که شاهزاده خانم پس از چند ماه چنان شیفته و فریفته او شده بود که هنگام خروج امیر از خانه می گفت به او خبر بدهند تا بگاه مراجعت از پنجره اندرون او را پوشیده بنگرد.
میرزا تقی خان فراهانی به جمعی از اشخاص مساعدت کرده بود از آن جمله سه تن بودند که نمی توان از ذکر نام ایشان صرفنظر نمود یکی صدر اعظم کنونی (میرزا آقا خان نوری اعتمادالدوله) است که منصب وزیر لشگری را از پدر به میراث برده وقتی مورد بی لطفی محمد شاه قرار گرفت و پس از تنبیه سختی که گویند به پاهای او آسیب رسانید مجبورا فرار اختیار کرده به شهر تبریز پناه جسته بود و همین که از جلوس ناصر الدین شاه آگاهی یافت به دیدار مستر «استیونس» قنسول انگلیس رفت که خود او برای من این داستان را گفت . و از او دیده اشکبار خواهش کرد پولی بوی وام بدهد تا خود را پیش شاه برساند و قنسول چنین گفت : « من وسیله صدراعظم شدن را میدانم و اطمینان دارم که به صدارت میرسم در صورتیکه من مساعدتی کنید سرنوشت و بخت من در دست شما است.» وقتی تهران رسید امیر نظام زودکارهای سابق او را بوی محول کرد و بحضور شاهش برد و تا جایی که می توانست او را بزرگ ساخت.
دوم کسی که از حمایت نخست وزیر بهره برده بود حاجب الدوله فعلی یا فراشباشی شاهست (قاتل امیر کبیر). در آن زمان که ناظر خرج خانه محمد شاه بود چون نسبت به همه گونه تعدی و اختلاس داده بودند به رسوایی از خدمت اخراج گشت ، سرانجام بدین وسیله که امیر نظام را به بی اساس بودن آن تهمت قانع کرد و یا آنکه امیر نظام اندیشید که با دست رد بر سینه بدنهادان گذاردن جهانداری میسر نیست و این جهت بیشتر مورد قبول من است . از گناهان او در گذشتند و پس از چندی به سفارش نخست وزیر به درجه بالاتر ارتقا یافته مشاغل مهمی که امروز عهده دار است به او واگذار شد.
بالاخره سوم شخصی که از مساعدت امیر برخوردار شده مرد روستانی بینوائی بوده و هست که امیر نظام او را به باغبانی قصر دولتی فین گماشت که از کاشان در سر راه تهران و اصفهان ، دو یا سه ساعت فاصله مسافتی دارد . اندکی پیش از این جنابعالی خاطرنشان نمودم که روستائیان ایران درست نمی فهمیدند چرا کسی دیگر مال ایشان را نمی برد ، سر بازان هم میدانستند. چه باعث شده که مواجب آنان بطور منظم پرداخته می شد ، اما آنان از مشاهده این دل آزرده و متاثر بودند که امکان نداشت از راه پرداخت رشوه . به سر رشته داران فرومایه بار مالیات سالیانه خود را بر دوش همسایه بی بختی بیندازند و اینان نیز از محدود بودن منظم خویش خیلی رضایت نداشتند . چه دیگر نمی توانستند بدون مواجهه با خطر مجازات در بازارها از مردم تلکه بکنند.
از طرف دیگر کینه عمال دولتی بزرک و کوچک و نسبت به امیر کبیر بی اندازه بود چه او نمی خواست کسی اختلاسی کند و اینان هم نمی دانستند از چه راهی زندگی کنند و مواجب هم کفایت مخارج ایشان را نمی کرد به علاوه او میخواست کار بکنند و اینموضوع هم برای ایشان سابقه نداشت. در صورتی که اتفاقی رخ می داد جز او پناهی نبود و از او هم انتظار مساعدت بی جایی نمی رفت و در این معنی کسی تردیدی نداشت.
یک دیدگاه برای “امیر کبیر کیست | اسناد جدید”
سلام خسته نباشید
چقدر کار جدیدی هست اینکه اسناد جدید برای پژوهش های جدید،در اختیار پژوهشگران می زارید خدا قوت