زمانی که انقلاب مشروطه پیروز شد سید ضیاء الدین طباطبایی حدودا ۱۷ ساله بود. آن موقع در شیراز زندگی می کرد که به بوشهر نزدیک بود اینها شهرهایی بودند که جریان انقلاب در آنها بسیار پر سر و صدا بود. از طرف دیگر یکی از قدرتمندترین نشریات ایران تا آن زمان یعنی نشریه مظفری در بوشهر منتشر می شد. حبل المتین کلکته و کلا نشریات ایرانی خارج کشور هم در آنجا توزیع میشد. بنابراین آشنایی سید ضیاء با مطبوعات در آن محیط اصلا عجیب نیست به علاوه سیدضیاءالدین طباطباییدر یک خانواده فرهنگی و اهل کتاب متولد و رشد کرده و با این فضا بیگانه نبود.
روزنامه نگاری سید ضیاء الدین طباطبایی
نکته دیگر این است که ما جوانان دیگری هم امثال سید ضیاء الدین طباطبایی داشتیم. کسانی که در سن کم در نشریات مطلب و گزارش می نوشتند. مثلا سید حسن مؤید الاسلام برادرزاده مؤید الاسلام کاشانی مدیر هفته نامه حبل المتین کلکته سید حسن در تهران از سال ۱۳۲۲ قمری برای حبل المتین کلکته گزارش می نوشت از او مصاحبه ای باقی مانده که با متحصنان حرم حضرت عبدالعظیم انجام داده است یعنی زمانی که انقلاب مشروطه تازه در حال شکل گیری است و کوچ اول مهاجرت ها صورت گرفته است. این مصاحبه اولین مصاحبه مطبوعاتی تاریخ ایران در داخل کشور محسوب می شود.
در حالی که در آن زمان سید حسن مؤید الاسلام احتمالا ۱۷ یا ۱۸ ساله بوده است. انصافا هم مطالبی که می نوشت خوب بودند. بنابراین این مساله نوشتن یادداشت توسط چهره های جوان در آن مقطع موضوع نادری نبوده است. گفته می شود سید ضیاء الدین طباطبایی تا سال ۱۳۲۷ در نشریه یا جریده منتشر کرده است. ابتدا جریده اسلام و بعد جریده ندای اسلام، اولی به احتمال خیلی زیاد بعد از پیروزی انقلاب مشروطه منتشر شده و احتمالا به شکل و محتوای بولتنی بوده و روزنامه محسوب نمی شده و به لحاظ فن روزنامه نگاری قابل مقایسه با روزنامه های آن دوره مثل اختر استانبول یا روزنامه ایران نبوده است. به عقیده من جریده اسلام چندان قابل توجه نبود. از جریده ندای اسلام نسخه هایی موجود است، اما آن هم به شکل و شمایل همان جریده قبلی بود.
انقلاب مشروطیت موجب شده بود مطبوعات به شدت طرف توجه مردم باشند. بنابراین هر کس توانایی انجام این کار را داشت، ممکن بود چنین شبه بولتنهایی را منتشر کند. به خصوص در آن مقطع که در کشور جنگ و ستیز بین مشروطه طلبان بالا گرفته شیراز یکی از کانون های اصلی این درگیری ها به شمار می رفت فضا برای انتشار همین نشریه ها توسط حتی غیر حرفه ای وجود داشت.
چاپ این نشریات پشتوانه مالی خاصی نداشتند چون از نظر تعداد خیلی محدود بودند و پخش محلی داشتند.
این دو جریده چقدر در جریان وقایع مربوط به انقلاب مشروطه تأثیر گذار بوده اند؟
نمی توانیم بگوییم چندان اثرگذار بوده اند. چراکه در همان زمان ما نشریات قدرتمندی داشتیم و این گونه نشریات کوچک قابل مقایسه با آنها نبودند. توقع تأثیرگذاری هم نباید داشت بیشتر یک مقدمه برای ورود سید ضیاء به این حیطه محسوب می شوند.
سید ضیاء الدین طباطبایی جدا از این جریده ها در روزنامه های دیگر قلم نمیزد؟
مشخص نیست. من با توجه به اینکه سالهاست در حال مطالعه نشریات آن دوره هستم هنوز چیزی از او در نشریات دیگر ندیده ام.
در رابطه با نوشته های سید ضیاء الدین طباطبایی به سند زیر مراجعه و استناد کنید
چکیده سند: مقاله مفصلی، احتمالا نوشته سید ضیاء الدین طباطبائی، در رابطه با دولت و کم کاری وزراء/ ربیع الاول 1328ق/ 1289
با اینکه اشاره فرمودید مطالب این جریده ها اثرگذاری چندانی نداشته اند، اما ظاهرا انتشار همانها باعث شده سیدضیاء به ناچار از شیراز خارج شود و در نهایت به تهران برود.
ما دقیقا نمی دانیم چه اتفاقی افتاده است. این را می دانیم که در سال ۱۳۲۵ قمری در شیراز جنگ و درگیری شدید بین مشروطه طلبان و مخالفان مشروطه وجود داشته و از طرف دیگر در سال ۱۳۲۷ قمری سید ضیاء الدین طباطبایی در تهران بوده است. اینکه در این فاصله حدودا ۲ ساله سید ضیاء چه می کرده و دقیقا کجا بوده مشخص نیست. آن مقطع از تاریخ ما بسیار پر حادثه بوده و ما باید روز به روز درباره آن صحبت کنیم، نه سال به سال و نه حتی ماه به ماه اگر در سال ۱۳۲۵ این اتفاق افتاده و او شیراز را ترک کرده پس در سال ۱۳۲۶ کجا بوده است؟ در واقع ما نمی توانیم با قطعیت بگوییم که خروج سید ضیاء از شیراز نتیجه فعالیتهای مطبوعاتی او بوده است.
ظاهرا شب نامه هایی منتشر می کرده است.
بله به این موضوع اشاره شده، اما انتشار آنها هم مربوط به سالهای ۱۳۲۵ – ۱۳۲۶ قمری است. احتمالا به خاطر سنگین بودن فضای شیراز بعد از به توپ بسته شدن مجلس مدنی آواره شهرهای مختلف بوده و بعد در نهایت در سال ۱۳۲۷ به تهران می رود. اما اینکه در این یکی دو سال چه می کرده برای ما مشخص نیست.
انتشار روزنامه شرق در تهران آغاز مرحله جدید و جدی کار روزنامه نگاری سید ضیاء الدین طباطبایی به شمار می رود. دوره ای است که دیگر نام سید ضیاء به عنوان یک روزنامه نگار تثبیت می شود و در عین حال روزنامه شرق هم از کیفیت مطلوبی برخوردار بود.او در طول دو سال چطور از جریده های اسلام و ندای اسلام به شرق رسید؟ بستر و زمینه انتشار این روزنامه چطور فراهم شد؟ چه کسانی او را همرهی کردند؟
سیدضیاءالدین طباطبایی در همان جریده یا شبه بولتن ندای اسلام نیز نشان داده بود که بسیار به کار روزنامه نگاری علاقه داشته و آن را ابزار یا راهکاری برای فعالیت در فضای انقلاب در مشروطه می دیده است. بنابراین وقتی انقلاب در سال ۱۲۸۸ خورشیدی پیروزی نهایی اش را به دست آورد در تهران دست به انتشار روزنامه ای زد که این بار کاملا حرفه ای بود. سنت روزنامه نگاری در آن زمان پیشرفت بسیار قابل ملاحظه ای داشت. اگر نشریات آن زمان و نشریات حال حاضر را کنار هم بگذاریم، به لحاظ محتوایی و کیفیت به نظر من سطح آنها بالاتر است. کاری شکل ظاهری صفحه آرایی و مسائل فنی ندارم. اینها بحث شان جداست. حالا علت چیست؟
علت این است که در آن نشریات قدیمی یک اصل مهم وجود داشت و آن هم آزادی مطبوعات بود. باور به این آزادی نزد تمام کسانی که دست اندر کار حکومت سیاست فرهنگ و…. بودند، وجود داشت. همه آنها باور داشتند که مطبوعات از ارکان اصلی مشروطیت است. وقتی چنین باوری وجود داشته باشد، اقبال برای فعالیت هم بیشتر می شود کیفیت بالای کار روزنامه شرق سیدضیاء الدین طباطبایی در همین بستر و باور به آزادی مطبوعات ریشه داشت. نه فقط شرق که روزنامه های دیگر مثل «مجلس» یا «استقلال ایران» هم بسیار مهم بودند. در حالی که بعدها مثلا در فاصله سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰ و در نیمه دوم پادشاهی رضا شاه با وجود ابزارهای چطور چاپی بهتری که وجود داشت نشریاتی که منتشر میشد قابل مقایسه با نشریات سالهای بعد از پیروزی انقلاب مشروطه نبودند. چرا که بستر فعالیت مطبوعات تغییر کرده بود. روزنامه شرق در چنین فضایی و در سال ۱۲۸۸ خورشیدی منتشر شد. اما چطور می شود که سید ضیاء در طول دو سال به کسی مبدل شود که شرق را منتشر می کند؟ برای پاسخ به این پرسش باید به سراغ اطرافیان سید ضیاء رفت.
اینکه سردبیر چه کسی بود؟ چه کسانی سرمایه گذاری کرده بودند و…. به نظر من نقش اصلی را نویسندگان مقالات و گزارشها و اخبار آن روزنامه بر عهده داشتند که متأسفانه نام اغلب قریب به اتفاق آنها معلوم نیست وقتی صفحه هایی از روزنامه شرق را که ورق می زنید می بینید که هر صفحه چقدر حرفه ای و قابل رقابت با روزنامه «ایران نو» است. ایران نو، سوسیالیستها و بزرگان فرهنگی آن زمان را پشت سرش داشت. در چنین شرایطی شرق تنه به تنه آن پیش می رفت. از نظر خبر رسانی، ستون بندی، مقاله نویشی، یادداشت ها … فوق العاده بود. با این حال هنوز هم از نظر کیفیت کاری سید ضیا به آن کسی که در دهه 90 خورشیدی در آن قرن روزنامه رعد را منتشر می کرد تبدیل نشده و به تکامل نرسید.
اسامی همکاران سیدضیاء الدین طباطبایی و کسانی که انقلاب در شرق قلم میزدند مشخص است؟
نه متأسفانه چندان مشخص نیست. مطالب کمتر به اسم منتشر می شد. ممکن بود برخی اسامی را در روزنامه ببینیم، روزنامه به اسم سید ضیاء در می آمد، اما کیفیت آن آنقدر بالاست که عقلانی نیست آن را تماما به سید ضیاء ۲۰ ساله نسبت بدهیم. آن هم فقط عرض کردم که استقبال عمومی از نشریات بالا بود و وقتی هم یک نفر برای راه اندازی دو سال بعد از نشر جریده ندای اسلام. البته عرض کردم که استقبال عمومی از نشریات بالا بود و وقتی هم یک نفر برای راه اندازی یک نشریه نیت می کرد، افراد مختلفی بودند که جمع می شدند و در این کار به او کمک می کردند
ادامه دارد….
منبع: مصاحبه ماهنامه نسیم بیداری با آقای مسعود کوهستانی نژاد