انجمن ها و گروه های سیاسی

پس از بررسی حزب اجتماعیون بحث پیرامون تاسیس و عملکرد آن حزب در ایران، به معرفی انجمن ها و گروه های سیاسی در ایران، از مجموعه مقاله های « احزاب و گروه های سیاسی در گذر زمان» می پردازیم.یکی از مشخصه های انقلاب مشروطیت آغاز به کار تعداد زیادی از انجمن های سیاسی در پس از پیروزی آن انقلاب است. تا قبل از آن تعداد معدودی انجمن مخفی با همین عنوان در گوشه و کنار کشور فعالیت می کردند که از جمله آنها می توان به انجمن مخفی ای با حضور و مشارکت آیت الله سید محمد طباطبائی و مجدالاسلام اشاره کرد. علاوه بر آن و در همان دوره، انجمن های فرهنگی وابسته به دولت همچون انجمن حفظ الصحه و یا انجمن فرهنگی مستقلی همچون انجمن دانش پژوهان مازدیسنان یزد و مجمع انسانیت نیز در ایران به فعالیت مشغول بودند.

جهت مطالعات خود در مورد احزاب و گروه های سیاسی به اسناد سند ایران استناد کنید

انجمن ها و گروه های سیاسی در ایران

انقلاب مشروطه سبب به وجود آمدن حس مشارکت و همگرایی شدیدی در میان مردم شد. چنین پدیده ای زمینه لازم برای تشکیل و فعالیت گروه های سیاسی در ایران را فرهم کرد. به نحوی که در طول کمتر از دو سال شمار انجمن و گروه در سراسر کشور به حداقل دویست واحد بالغ گشت. جهت و موضوع اصلی فعالیت اکثریت آن انجمن ها، فارغ از نام و عنوان شان، سیاسی بوده و یا عملا به مرور زمان در فعالیت های سیاسی وارد شدند. بحث پیرامون تک تک آن انجمن ها، اهداف و آمال شان، رویه فعالیت و فرجام کارشان را به زمان مناسبی واگذاشته و به بررسی کلی ( با ذکر نمونه های موردی) از وضعیت آنها خواهیم پرداخت.

در یک حالت کلی انجمن های فعال در دوره نخست مشروطیت ایران که مصادف با دوره اول مجلس شورای ملی است، به دو دسته اصلی: 1- انجمن های رسمی و دولتی و 2- انجمن های مردمی تقسیم می شوند.

1- انجمن های دولتی و رسمی:

منظور از انجمن ها و گروه های سیاسی دولتی همان انجمن های فرهنگی و اجتماعی است که با اشاره و هدایت یکی از ادارات دولتی در قبل از مشروطیت تشکیل و پس از انقلاب، نیز به فعالیت در سطحی محدودتر ادامه دادند. انجمن معارف و انجمن حفظ الصحه و بلدی معروف ترین این نوع انجمن ها بودند.اما منظور از انجمن های رسمی حکایت پیچیده و بسیار جالبی دارند. منظور از آنها، انجمن های ایالتی و ولایتی و بلوکات هستند و اعضای آن بر اساس قانون مصوب مجلس از سوی مردم انتخاب می شدند.

2- انجمن های مردمی:

دومین گروه کلی از انجمن ها و گروه های سیاسی در ایران فعال در صدر مشروطیت، انجمن هایی هستند که توسط مردم تشکیل شده و به دولت وابستگی نداشتند. این گروه از انجمن ها به نوبه خود به دو دسته انجمن های سیاسی و غیر سیاسی تقسیم می شوند. ولی این شکل از تقسیم بندی انجمن ها در عمل به موانع پیچیده ای برخورد می کند. زیرا تعریف فعالیت سیاسی در آن زمان بر فعالین انجمن ها به درستی مشخص نبود. بسیاری از انجمن ها علیرغم داشتن عنوان غیر سیاسی به فعالیت در این زمینه می پرداختند. نمونه ای از این گونه گروه ها، انجمن جنوبی

(فارسی های مقیم تهران) است که در یکی از اعلامیه های کوتاه آن انجمن آمده است: «صبح جمعه 7 ذی قعده 1325 [قمری] اعضای انجمن جنوبی در مرکز انجمن بعد از گفتگوی راجع به مملکت فارس، چون وجود جناب صدرالانام شیرازی را مضر به انجمن می دانستند، به جهت طرد و نفی مشارالیه اوراق رای انتشار یافت و عموم آن هیات به استثنای سه نفر، بالاجماع ایشان را از عضویت خارج کرده و به تمام انجمن های تهران نیز کتبا اطلاع دادند.»

مشاهده اسناد انجمن معارف

برخی از انجمن ها و گروه های سیاسی با هدف حضور در عرصه فعالیت های فرهنگی و اجتماعی تاسیس شدند ولی به تدریج به سمت و سوی فعالیت های سیاسی کشیده شدند. از آن جمله می توان به انجمن خیریه آستارا اشاره کرد که با عنوان خیریه و با هدف افزایش مشارکت اجتماعی تشکیل شد، ولی مدتی بعد به دلیل وضعیت خاص سیاسی آن منطقه، متصدیان انجمن به ناچار رو به سوی فعالیت سیاسی آوردند.

یکی از مشهورترین اانجمن ها و گروه های سیاسی فعال در صدر مشروطیت، « انجمن اتحادیه آذربایجان» است. گسترش فوق العاده آن انجمن و عضویت برخی از موسسین آن ( از جمله حیدر خان عمواوغلی) در حزب اجتماعیون عامیون، ادعای وابسته بودن اتحادیه آذربایجان به آن حزب را پررنگ می کند. در همین راستا در یکی از اعلامیه های منتشر شده آن اتحادیه می خوانیم:

« مسرت و تشکر
عموم اعضای انجمن اتحادیه آذربایجان از ورود جناب مستطاب آقا سید علی برهان المحققین واعظ آذربایجانی دامت برکاته که [از] اعضای محترم انجمن و از مشروطه خواهان حقیقی اند، به تازگی از مشهد مقدس مراجعت فرموده اند، کمال مسرت را داشته و از زحمات فوق الطاقه که در تاسیس انجمن های خراسان، قوچان، سبزوار، سمنان و رشت که شعب انجمن اتحادیه آذربایجان است، متحمل شده اند، تشکر دارند.        انجمن اتحادیه آذربایجان»

برخلاف «انجمن اتحادیه آذربایجان» در مورد انجمن قزوین که اعضای خود را مجاهدینی می نامد که در طریق اصلاح وطن در حال جهاد هستند، به دلیل نوع عبارات به کار برده شده در اعلامیه های آن انجمن، نمی توان به وجود رابطه جدی بین آن با حزب اجتماعیون عامیون (مجاهدین) قائل شد. در یکی از اعلامیه های مذکور آمده است:

«حضور محترم عموم انجمن های تهران و مدیران جراید عرض بندگی می نمائیم.
چون وظیفه مجاهدین در تمام بلاد برای اجرای احکام [مجلس] شورای ملی و رفع ظلم از مظلومین است لذا عرض می کنیم از تعدیات فوق العاده حکومت و اجزای او بر ملت بیچاره مظلوم قزوین. زبان و بیان را یارای تقریر و تحریر نیست. ده پانزده یوم است که به مجلس مقدس و وزارت داخله عموم ملت و خصوص مجاهدین، عرض کرده ایم که عمیدالملک جمعیت کثیری به قریه اسفرووین فرستاده و چاپیده و خانها را خراب کرده، درهای خانه و تایه یونجه این بیچاره ها را سوزانیده و مامورین بی عصمتی کرده. مسلم است که صد و پنجاه نفر مامور که به یک ده بروند، چه ها خواهند کرد. دهات بیوک خان مظفرالسلطنه را چاپیده، رعایا را متواری نموده و حقوق فقرا را کسر می کند. به رعایای فارسچین چه ها کرده. جناب مستطاب حسام الاسلام وکیل رشت به قزوین تشریف آوردند. تمام اینها را حکومت در خدمت ایشان اقرار کرده که این وقایع واقعه شده. [ اگر] در پشت دروازه تهران بیست فرسخ فاصله به مجلس مقدس حاکم این قسم سلوک نماید، [در] ولایات دور با سوء حال چه خواهد شد؟
عموم مجتهدین از دست و زبان ملتزم هستیم که اگر این قضایا واقع نشده، ما ررا مجازات بدهند. اگر خودمان داد خودمان را می زنیم، قبول نفرمائید. آخر این رعایای بیچاره برادرهای ما و زن های آنها خواهر ما هستند. جواب عرایض ما داده نشده است. وزیر داخله به حکومت تلگراف کرده مامور می فرستم. شما را به خدا و وحدانیت خدا جناب حسام الاسلام وکیل سی کرور نفوس به قدر مامور وزیر داخله هم نیست. ما را دیگر عرضی نیست.
          صلاح مملکت خویش خسروان دانند                        انجمن قزوین»

 هیات ترقی خواهان تبریز نیز عملکردی سیاسی – اجتماعی داشت. انجام چنین عملکردی در مرامنامه آن هیات پیش بینی شده است. جائی که نوشته شده:

 « اشخاصی که منصوب به هیات ترقی خواهانند، باید دارای صفات ذیل باشند:
اولا از روی علم و اطلاع به اندازه ای از حقوق خویش و ابنای وطن آگاه باشند و راه ترقی را از روی بصیرت کامله بفهمند. با ادله و براهین تاریخی به مللی که وطن را در حضیض نادانی و نکبت گذاشته، ملتفت باشند و تمام هم خود را در ترویج مدارس و نشر معارف و افتتاح کتابخانه و قرائت خانه و مکاتب صنایع و زراعت مصروف دارند. همچنان از گوشه و کنار به دوایر دولتی که مامور اجرای قانون و تسویه دعاوی می باشند، نظارت نمایند. اگر یکی از روساء و مامورین بنا به اغراض شخصی یا به ملاحظه دوستی یا به اقتضای طمع از اجرای قانون انحراف نماید و حقوق کسی را باطل ساز، منتسبین هیات را لازم است که به مرکز اطلاع بدهند تا به اظهار به جای لازم، تنبیه و مجازات او را بخواهند. ایضا اشخاصی که از این هیات بلیط [ کارت عضویت] دارند به هر جا مسافرت نمایند باید اداره را بی اطلاع نگذارند و اگر در آن محل سکنی نمایند، هیاتی از اشخاص خیرخواه و بصیر را به تصویب مرکز [یت هیات] تاسیس نموده و در ترقی معارف آنجا بکوشند. هر کس از صاحبان بلیط سبب افتتاح یک مدرسه و یا روزنامه و قرائت خانه بشود، از طرف مرکز بعد از تحقیق، نشان افتخاری که عبارت از یک مدالیون مخصوصی است، به او داده خواهد شد.»

3- انجمن های مذهبی

طیف دیگری از انجمن ها و گروه های سیاسی، انجمن های مذهبی بودند که فعالیت سیاسی داشتند. از جمله آنها می توان به اتحادیه طلاب و انجمن اسلامی شیراز اشاره کرد. در تلگرافی که از سوی انجمن اسلامی شیراز در ذیحجه 1325 قمری/ دی 1286 از آن شهر خطاب به مجلس شورای ملی، رئیس الوزراء، وزارت داخله، وکلای فارس، انجمن جنوبی، اخوت، روزنامه ندای وطن و چند جریده دیگر ارسال شد، حجت الاسلام حاج سید عبدالحسین لاری نوشت: « حکومت ظل السلطان مرهم جراحت فارس و نعمت غیر مترقب است. والله بالله امروز بهتر از ایشان برای فارس متصور نیست. تالله غیر از معدودی به ملاحظه نسبت نفوذ ظالمانه خود، احدی نفی و کفران این نعمت را نمی کند. بلکه لیاقت و کفایت تمام ایران منحصر به ایشان است.»

انجمن اتحادیه طلاب نیز در ذی حجه 1325 قمری / دی 1286 با صدور اعلان کوتاهی نسبت به معرفی مدیر  و محل استقرار ان انجمن اطلاع رسانی می کند. در این اعلامیه کوتاه امده است: «مراسلاتی که به انجمن اتحادیه طلاب نوشته می شود، باید به اسم جناب مستطاب شریعتمدار آقای حاج شیخ محمد حسین خراسانی مدیر انجمن و ساکن مدرسه دارالشفاء باشد.»

اما در یک نمونه منحصر به فرد شاهد تغییر جهت اعضای یک گروه اجتماعی- فرهنگی به یک گروه سیاسی تندرو هستیم. موضوع در مورد انجمن های زردشتیان است. در اوایل سال 1325 قمری/ تابستان 1286 و در خلال توضیحی که در یکی از شماره های روزنامه ندای وطن در مورد فعالیت گروه ها و انجمن ها در ایران ارائه شد، در رابطه با فعالیت های زردشتیان می خوانیم: « انجمن دیگر انجمن زردشتیان مقیم تهران است و این طایفه در وطن پرستی طاق و در ترقی طلبی شهره آفاقند و عمده غرض آنها این است که منسوجات وطنیه، پارچه های متنوع یزد و کرمان را ترقی و توسعه بدهند و نواقص این کار را از هرجهت تکمیل نمایند.

هر کدام مبلغی معین داوطلب شده اند که به معاونت زردشتیان ایران مقیم هندوستان کارخانجات لازمه به ایران جلب نمایند و اگر حادثه شوم و قتل ارباب پرویز پیش نیامده بود، تاکنون چندین میلیون سرمایه از صاحب ثروتان آنان به ایران آمده بود و حالا هم نباید از حرکت وحشیانه یک نفر دیو سیرت برنجند. ان انجمن در تحت ریاست جناب ارباب جمشید برگزیده طایفه نجیب زردشتی در انجمن کنکاشستان ایران و معلمی جناب اردشیر جی سرپرست ایران است به مدیری جناب میرزا کیخسرو که از دانشمندان این طایفه است. انجمن دیگر، انجمن «بهی جویان» یعنی ترقی طلبان که از آن طایفه در یزد تاسیس شده و کار انها و بحث انها این است که مقایسه اوضاع حالیه مملکت را با اوضاع ممالک متمدنه بنمایند و در رفع انچه باعث ضعف و اختلال حال ملک و ملت است، بکوشند. انجمن به همت ولدان گودرز مهربان و رستم شهریار پارسی برقرار شده.»

احتمالا عدم پاسخگویی مناسب به درخواست ها و نیازهای زردشتیان و گرو انجمن های آنها در ماه های بعد از گزارش فوق الذکر، کار را به جایی می رساند که گروهی از زردشتیان تهرانی تصمیم می گیرند عضویت انجمن تندرو اتحادیه آذربایجان (وابسته به حزب اجتماعیون عامیون) را پذیرفته و وارد آن انجمن شوند. در گزارشی که به همین مناسبت در روزهای پایانی سال 1325 قمری/ اوایل زمستان 1286 منتشر شد، امده است:

«پارسیان محترم تهران به تازگی داخل هیات انجمن اتحادیه آذربایجان شده و جزو اعضای آن مجمع قرار گرفتند. عموم اعضای انجمن از این اتحاد و یگانگی برادران وطن خود کمال تشکر و امتنان را دارند و در همراهی و معاونت انان تا همه مقام با نثار جان حاضرند و نیز از تمام اخوان اسلامی خویش تمنا و درخواست می نمایند که بیشتر از پیشتر در اکرام و احترام این ملت قدیم محترم که یادگار نیاکان ایرانیانند، به منتهی درجه که وجدان و حس انسانیت حکم می کند، بکوشند و در نیک و بد آنان، خود را شریک و سهیم دانند.     انجمن اتحادیه آذربایجان»

با گسترش فعالیت انجمن ها، لزوم هماهنگی بین آنها به شدت احساس می شد. در برخورد با چنین ضرورتی، گردانندگان و مدیران گروه های سیاسی در تهران تصمیم به تشکیل یک انجمنی گرفتند که از آن با عنوان « انجمن رابطه»، « انجمن سیار» و یا « انجمن مرکزی» در منابع یاد می شود. در اعلانی که به همین مناسبت از سوی اتحادیه طلاب چاپ شد، به چگونگی تشکیل و ادامه کار انجمن رابطه اشاره شده است: «در تاسیس انجمن رابطه، چندی قبل در حضور نمایندگان انجمن ها در اتحادیه طلاب مذاکره شد و همه آنها، [تشکیل] انجمن سیار را تصویب فرمودند. لهذا دوشنبه 29 ذی حجه در مرکز اتحادیه طلاب (حیاط شاهی کوچه حاج ملا باقر) انجمن رابطه انعقاد خواهد یافت. از عموم انجمن ها متمنی است یک نفر نماینده با تعرفه [کارت شناسایی] به آنجا گسیل دارند.    اتحادیه طلاب»

بیش از چند هفته از تشکیل انجمن رابطه در تهران نگذشته بود که واقعه ترور محمد علی شاه و بمب گذاری در مسیر حرکت او به طرف مجلس (محرم 1326 قمری/ بهمن 1286) روی داد. این واقعه ضربه مهلکی به رابطه شاه با مجلس و گروه های سیاسی وارد آورد. از آن به بعد طرفین در یک هراس دائمی از یکدیگر بسر می بردند. تا اینکه در جمادی الاول 1326 قمری/ تیر 1287 به دستور محمد علی شاه قوای نظامی دولتی به فرماندهی کلنل لیاخوف به ساختمان مجلس شورای ملی حمله کرده و پس از زد و خورد با محافظین مجلس که عمدتا از اعضای انجمن های سیاسی بودند، آن ساختمان را تصرف و ویران کردند. متعاقب آن واقعه فعالیت گروه های سیاسی در تهران و سراسر ایران ممنوع شد. بدین ترتیب نخستین دوره از حیات گروه ها و احزاب سیاسی در ایران به پایان رسید.

نویسنده مقاله: مسعود کوهستانی نژاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *