احزاب و گروه های سیاسی

«احزاب در ایران ریشه ندارند.»، «احزاب و گروه های سیاسی در ایران مورد اقبال عمومی نبودند» و … ده ها جمله مشابه با جملات مذکور بارها و بارها و به مناسبت های گوناگون شنیده ایم و یا در متون مختلف خوانده و با تکرار آن، به باور عمومی تبدیل شده است. همچون ده ها و صدها باور دیگر که بدون اندیشه و تفکر و چون و چرا آن را پذیرفته و بر قضاوت ها و رفتارهای‎مان با دیگران و فعالیت جمعی و اجتماعی مان موثر بوده و حتی خودمان نیز با تکرار آنها برای دیگران، عاملی برای نشر آن مکررات می شویم. ولی آیا چنین است؟

مقدمه و در بیان ریشه و جایگاه احزاب و گروه های سیاسی در ایران

طی یکصد و ده سال گذشته پس از پیروزی انقلاب مشروطیت در ایران و شروع به کار علنی و گسترده ده ها و صدها گروه سیاسی و سپس پدیدار شدن احزاب و تشکیلات وسیع و گسترده سیاسی، تلاش هایی برای بررسی عملکرد احزاب در ایران شده است، ولی با توجه به حجم و اهمیت کار احزاب، آن تلاش ها بسیار کم و معدود است. دستاوردهای حاصله از تحقیقات انجام شده  به هیچ روی با ابعاد فعالیت گروه ها و احزاب سیاسی و موانع و معضلات فعالیت آنها در ایران، همخوانی ندارد و بیشتر به مثابه نقاشی از یک کوه است. همان قدر که آن نقاشی می تواند به واقعیت یک کوه نزدیک باشد، بخش عمده ای از نوشته های پیرامون عملکرد احزاب و گروه های سیاسی در ایران نیز گویای واقعیت آن فعالیت ها است.

راقم این سطور پس از ربع قرن پژوهش پیرامون گروه ها و احزاب که نتیجه بخشی از آن برای نخستین بار 23 سال پیش منتشر شده و از آن زمان تاکنون هراز چندگاهی، دیگر دستاوردهای حاصله در قالب مقاله و یا کتابی ارائه شده، بر ارزش و اهمیت فعالیت گروه ها و به ویژه احزاب سیاسی در جامعه و نقش آن در توسعه همه جانبه کشور بیشتر و بیشتر واقف گردیدم و بر اساس مدارک و اسناد نویافته، مجموعه مقاله « احزاب و گروه های سیاسی در گذر زمان از انقلاب مشروطیت تاکنون» را تالیف و به تدریج خدمت مخاطبین محترم سایت سند ایران ارائه خواهم کرد.  

تحقیق و پژوهش پیرامون احزاب و گروه های سیاسی معضلات خاص خودش را دارد. از جمله آن معضلات، خلط شدن مباحث مربوط به گروه ها و احزاب با دیگر مباحث مشابه به آن است. از بعد شکلی و به ویژه در مقطع زمانی مشروطیت، بسیاری از نویسندگان فعالیت آن گروه های سیاسی را با انجمن های مدنی، صنفی، مذهبی و قومیتی از جمله انجمن های ایالتی و ولایتی در یک ظرف قرار داده اند. از جنبه محتوائی نیز مشکلات گوناگونی وجود دارد. مثلا کانون مهندسین که در اوایل دهه 1320 با داعیه یک کانون و تشکل صنفی پا به عرصه فعالیت نهاد، بلافاصله به یکی از مهمترین گروه های ذی نفوذ و خط دهنده به گروه ها و احزاب سیاسی ملی گرا نظیر حزب ایران تبدیل شد. پدیده دیگر گروه های سیاسی ای هستند که پس از جلوگیری از فعالیت سیاسی یک حزب توسط دولت، به نمایندگی از طرف آن حزب فعالیت خود را آغاز می کنند. مجموعه ای از این گونه گروه ها را می توان پس از انحلال حزب توده در سال 1327 در فضای سیاسی ایران مشاهده کرد که عملا و علنا تریبون های حزب توده به شمار می آمدند ولی در ظاهر عناوینی همچون « جبهه مبارزه با استعمار» را بر خود داشتند.

حزب چیست؟

از سوی دیگر حیطه فعالیت یک حزب سیاسی در ایران نیز مهم است. در چارچوب نظری و برگرفته از تعلیمات و مندرجات کتاب های متفکرین و صاحب نظران اروپائی، حزب، تشکیلاتی است که در چارچوب قدرت سیاسی فعالیت کرده و نمود اصلی فعالیت آن، مشارکت و حضور در عرصه انتخابات است. اما در ایران از پس از انقلاب مشروطه تا مدت ها بعد از آن، یک حزب و یا گروه سیاسی فعالیت های متنوعی داشت. فعالیت های مدنی، فرهنگی و حتی تدارک نیرو برای جنگ با متجاوزین خارجی. در همین راستا امکان داشت یک حزب اقدام به تشکیل گروه های صنفی، مدنی، فرهنگی و حتی نظامی کند. موارد مذکور در هنگام بررسی و پژوهش پیرامون فعالیت احزاب و گروه های سیاسی در ایران، می باید همواره مورد توجه قرار گرفته تا بتوان تصویر مناسبی از حیات یک حزب را ترسیم کرد.

منابع پژوهشی حاضر در درجه اول اعلان ها و بیانیه های صادر شده از سوی احزاب، جزوات و مقالات چاپ شده در روزنامه ها و جراید ارگان آن احزاب و نیز مدارک مشابهی ( از جمله خاطرات اعضا، مدارک موجود در آرشیوهای دولتی و خصوصی، مجموعه مدارک چاپ و منتشر شده از فعالیت یک حزب یا گروه سیاسی) است که از آن حزب وجود دارد. البته طی یک صد و ده سال گذشته کتاب های متعددی نیز در رابطه با موضوع مورد بحث نوشتار حاضر چاپ و منتشر شده است که محتوا و آراء نویسندگان آنها نیز در هنگام تدوین و تالیف مقاله های مجموعه حاضر مورد توجه قرار خواهد گرفت.

اولین شکل احزاب و گروه های سیاسی در ایران

برای بیان چارچوب کلی بحث در خصوص احزاب و گروه های سیاسی ، نخست می باید متذکر شد با توجه به مطالب فوق الذکر و به دلایل مختلف نمی توان بحث پیرامون احزاب را از بحث گروه های سیاسی که همزمان با آنها فعالیت داشته اند، جدا کرد. از سویی دیگر در طول یک صد و ده سال گذشته تنها شش یا هفت حزب معظم از جمله حزب دمکرات ایران و حزب توده در ایران فعالیت داشتند. اما هر یک از این احزاب، در طول مدت حیات شان، مراحل مختلفی را پشت سر گذاشتند. به عنوان مثال حزب دمکرات در مجلس دوم، با حزب دمکرات مجلس سوم و جنگ جهانی اول و بالاخره با حزب دمکرات پس از جنگ جهانی اول (ایام فروپاشی حزب) فرق می کند. همچنین حزب توده که در مقاطع سال های « 1321 – 1326 » و « 1327 – 1332» و « 1332 – 1357» و پس از آن، دوره های مختلفی را پشت سر گذاشت. 

علاوه بر آن چند حزب معظم، از زمان انقلاب مشروطه به بعد، احزاب کوچک تری نیز در مقطعی از زمان به فعالیت در ایران پرداخته و سپس رو به خاموشی نهادند. مدارک موجود از فعالیت این گونه احزاب به اندازه ای نیست که بتوان در اطراف آنها زیاد قلمفرسائی کرد.

با توجه به نکات فوق الذکر، روش بحث و ارائه مطالب در این مقاله ها، به شکل زمانی – موضوعی است. به نحوی که مقاله ها از تقدم و تاخر زمانی برخوردار می باشند. در فراز و مقطع زمانی چند گروه سیاسی معرفی شده و یک یا دو حزب کوچک که همزمان با آن گروه ها فعال بودند، مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت فعالیت حزب معظم موجود در آن مقطع زمانی به بحث گذاشته می شود. بدین ترتیب تحلیلی از رفتارها، کنش ها و واکنش های احزاب و گروه های سیاسی در ایران ارائه خواهد شد.

و بالاخره با توجه به اهمیت و ارزش شناخت بسترهای فعالیت احزاب در ایران، معضلات و موانع ساختاری موجود در راه آنها، در بخش جداگانه ای از نوشتار حاضر، آن بسترها و موانع ساختاری مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.

ظهور احزاب سیاسی در عصر مشروطیت از ابتدا تا انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی-1323 – 1327قمری/ 1284 – 1288

 با پیروزی سیاسی انقلاب مشروطه احزاب و گروه های سیاسی و انجمن ها متعددی در سرتاسر ایران تشکیل شده و شروع به کار کردند. البته در سال های قبل از آن نیز مدارکی از فعالیت های چند گروه فرهنگی و اجتماعی در ایران وجود دارد که از ان جمله می توان به انجمن دانش پژوهان مازدیستان در شهر یزد در سال 1306 قمری اشاره کرد. اما موارد معدود مذکور را تنها می توان به حساب استثناء هائی گذاشت و آن گروه ها، در رده و همتای انجمن های تشکیل شده در فردای پیروزی انقلاب مشروطه نیستند. از جمله آنها می توان به این انجمن ها اشاره کرد:

انجمن هواخواهان، انجمن زردشتیان تهران، هیات ترقی خواهان تبریز، انجمن قزوین، انجمن ترقی اصفهان، انجمن محصلین، انجمن جنوب یا انجمن جنوبی، انجمن اصناف، انجمن فلاحت و انجمن حقوق.

فعالیت احزاب و گروه های سیاسی مورد توجه واضعین قانون و متمم قانون اساسی نیز قرار گرفته و در اصل 21 متمم به این موضوع اشاره شده است. در اصل مذکور می خوانیم: « انجمن‌ها و اجتماعاتی که مولّد فتنه دینی و دنیوی و محل نظم نباشند، در تمام مملکت آزاد است، ولی مجتمعین با خود اسلحه نباید داشته باشند و ترتیباتی را که قانون در این خصوص مقرر می‌کند، باید متابعت نمایند. اجتماعات در شوارع و میدان‌های عمومی همه باید تابع قوانین نظمیه باشند.»

بدیهی است با توجه به ادبیات و گویش رایج در آن دوره، منظور از « انجمن ها و اجتماعات» طیف وسیعی از تشکیلات ها نظیر: احزاب، گروه ها، جمعیت ها، اتحادیه ها، کانون ها و…… را شامل می شده است.

در مجموعه سه جریان اساسی در تشکیل انجمن های سیاسی در صدر مشروطیت وجود دارد که  با توجه به اهمیت و میزان تاثیر گذاری شان بر دیگر گروه ها و رویدادها و بحران های سیاسی کشور در آن مقطع عبارتند از:

1- سوسیال دمکرات ها

 2- مجمع آدمیت و فراماسون ها

3- انجمن های و گروه های سیاسی

در ادامه به ترتیب به بررسی کلی مواضع آنها خواهیم پرداخت. 

مهمترین و موثرترین احزاب و گروه های سیاسی صدر مشروطیت

در تاریخ احزاب و گروه های سیاسی، سوسیال دمکرات ها  و گروه های منشعب از آن نظیر انجمن آذربایجان و کمیته دهشت را می باید مهمترین و موثر ترین جریان و حزب سیاسی بر وقایع و رویدادهای صدر مشروطیت قلمداد کرد. سوسیال دمکرات ها وابسته به حزب اجتماعیون عامیون بودند که اندکی قبل از پیروزی انقلاب مشروطه، در سال 1283 / 1322 قمری در شهر باکو تاسیس شد. موسسین این حزب به نوبه خود به جریان سوسیالیست و چپ قفقاز و روسیه وابسته بودند.

در آن ایام، ایرانیان زیادی به باکو و دیگر شهرهای مهم قفقاز که دیگر جزو امپراتوری روسیه(Russian Empire) محسوب می شد مهاجرت کرده و در آنجا به کار مشغول بودند و متقابلا تعداد زیادی از ساکنین قفقاز نیز به عنوان مهاجر در نقاط شمالی ایران ساکن شده و به کار مشغول بودند.  از جمله این افرادف مهندسی به نام حیدر خان عمو اوغلی بود که در سال 1905 در مشهد و در کارخانه برق آن شهر مشغول به کار بود. او از جمله از سوسیال دمکرات ها محسوب شده و در ایام افامت خود در مشهد، موفق شد تا با جلب نظر چند تن از دیگر مهاجرین قفقازی  ساکن در آن شهر و نیز اهالی مشهد، نخستین تشکیلات سوسیال دمکرات ایران را تاسیس کند. اهداف آن احزاب و گروه های سیاسی و طبعا در یک پلان کلی تر، اهداف اجتماعیون عامیون در آن زمان، در مرامنامه ای که بعدا  و در اواسط شعبان 1325 قمری / 1286 تدوین یافت، ذکر شد. در بخشی از مرامنامه مذکور می خوانیم: 

« بر هر کسی که بخواهد به این جمعیت وارد شود واجب است قبل از هر چیز به اهمیت واقعی مجاهدت واقف شود و مقاصد این جمعیت را که ذیلاً شرح داده می‌شود بداند و فقط پس از آن خود را با اسم پرافتخار مجاهد زینت بخشد مقاصد بدین قرار است:
1ــ موجودیت مجلس ملّی و حفظ آن الی الابد
 2ــ حق رأی عمومی بدون فرق موقعیت، ملّیت و بدون تفاوت بین ‌فقیر و غنی
3ــ انتخاب وکلا از طریق مخفی و در زمان واحد
4ــ تقسیم کرسی‌های مجلس برحسب جمعیت نه بر حسب طبقات و قشرها
 5ــ رعایت آزادی‌های هفت‌گانه:
الف) آزادی قلم و مطبوعات: یعنی اگر کسی در راه سعادت مملکت و ملّت و ارتقا و بهبود وضع مردم، ترقی مملکت، رفع ظلم مستبدین، کشف توطئه خیانتکاران، کتاب یا روزنامه و یا ورقه‌ای بنویسد و به طبع برساند هیچ فردی حق جلوگیری و یا توقیف این مجموعه را ندارد مگر به حکم قانونی که مجلس درباره مطبوعات تصویب کرده باشد؛ ب) آزادی نطق: یعنی هرکس مطلبی داشته باشد که برای مملکت و یا حفظ ثغور آن مفید بداند و یا به خیانت از جانب حکمداران و مستبدین واقف گردد آزادانه مطلب خود را بگوید و هیچ فردی حق نخواهد داشت از این عمل شکایت کند و یا گوینده را مجازات نماید؛ ج) آزادی مجامع: یعنی دولت و حکمداران حق ندارند جمعیت را از اجتماع در محلی به میل خود برای کمک به رونق وضع مملکت و ملّت، مجلس مشاوره درباره احتیاجات عمومی و سیاسی و جریان امور و یا به منظور پیشرفت کار داخلی خود منع نماید به شرطی که از قانون اساسی تبعیت گردد؛ د) آزادی بیان: یعنی هیچ‌کس نمی‌تواند مانع ابراز عقیده و نظر اشخاص در امور سیاسی و در زمینه مقاصد ملّت و دولت گردد. هـ) آزادی شخصیت: یعنی دولت حق ندارد متعرض کسی گردد و یا بدون حکم صادره از طرف عدلیه درباره گناه و خیانتکار بودن، وارد منزل کسی گردد؛ و) آزادی جمعیت‌ها: یعنی هر طبقه و عده‌ای حق دارد به منظور بحث در امور داخلی و یا سیاسی، جمعیت و یا اجتماعی تشکیل دهند و دولت نمی‌تواند مانع و رادعی برای این جمعیت‌ها به وجود آورد؛ ز) آزادی اعتصابات: یعنی هرگاه کارگران به منظور سروسامان دادن به کار خود، اعم از اینکه این کار خصوصی و یا سیاسی باشد، اعتصاب کنند دولت نمی‌تواند مانع آن شود و یا آن‌ها را اجباراً به کار وا دارد.
6ــ تعلیمات باید اجباری و مجانی باشد: یعنی دولت باید در هر شهر و قصبه‌ای مدارس ابتدایی متوسط و عالی تأسیس نماید و همه اتباع ایران را بدون فرق از حیث طبقه و موقعیت مجبور سازد که اطفال خود را برای تعلیم به آنجا بفرستند
 [و ……] ماده 11 ــ مدت کار روزانه نباید از هشت ساعت تجاوز کند.»

ادامه مقاله در قسمت دوم

نویسنده مقاله: مسعود کوهستانی نژاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *