ریچارد نیکسون (Richard Nixon) متولد 9 ژانویه 1913 در کالیفرنیا و سی و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده در سالهای(1969-1974)است. او در خانواده ساده ای ساده رشد کرد تحصیلاتش را در دانشگاه دوک در رشته حقوق به پایان رساند و در کالیفرنیا به عنوان دادستان پذیرفته می شود. وی در سال 1946 به عضویت حزب جمهوری خواه درآمده و به سناتوری از ایالت کالیفرنیا نیز انتخاب شد. وی سی و ششمین معاون رئیس جمهور، آیزونهاور از سال 1953 تا 1961 بود.
ریچارد نیکسون به عنوان اولین رئیس جمهور ایالات متحده، در سال 1972 از جمهوری خلق چین و اتحاد جماهیر شوروی دیدار کرد. او پیشگام گفتگوهای دیپلماتیک بین قدرت های جهانی کمونیستی شد. او همچنین آغازگر عادی سازی روابط با آمریکا بود.در سال 1973، نیکسون همچنین تلاش کرد تا مسئله خاورمیانه را در «جنگ یوم کیپور» از طریق سیاست تنشزدایی حل کند. پس از نفوذ به اتاقهای مقر حزب دموکرات در هتل واترگیت در واشنگتن دی سی، در سال 1973، ریچارد نیکسون در کانون توجه قرار گرفت. در رسوایی واترگیت پس از اینکه مشخص شد کارکنان کاخ سفید در واشنگتن دی سی در این رویدادها دست داشته اند، وی تهدید به استیضاح شد. نقطه برجسته این تحولات گاهی چشمگیر، استعفای نیکسون از ریاست جمهوری ایالات متحده در 9 اوت 1974 بود.
او اولین رئیس جمهور ایالات متحده بود که از سمت خود استعفا داد. جانشین او به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، معاون رئیس جمهور جرالد رودلف فورد بود. نیکسون از زندگی سیاسی کناره گیری کرد و در کالیفرنیا ساکن شد. در سال 1978 زندگی نامه خود را با عنوان “خاطرات ریچارد نیکسون” منتشر کرد و در آوریل 1994 دچار سکته مغزی شد و درگذشت.
از اتفاقات دوران وی می توان به کاهش دخالت ایالات متحده در جنگ ویتنام، تنش زدایی با اتحاد جماهیر شوروی و چین و اولین فرود انسان بر ماه و تأسیس آژانس حفاظت از محیط زیست و اداره ایمنی و بهداشت شغلی اشاره کرد. دوره دوم ریاست جمهوری نیکسون با استعفایش به پایان رسید او اولین رئیس جمهور آمریکا بود که در رسوایی واترگیت از سمت خود استعفا داد.
روابط ایران و آمریکا قبل از انقلاب
روابط ایران و آمریکا از سال 1300 به بعد وارد مرحله جدیدی شد. ورود دکتر میلیسپو به ایران و قرار گرفتنش در راس امور مالی و اقتصادی ایران آغاز دوره شکوفایی روابط ایران و آمریکا در قبل از انقلاب بود. روابطی که طی سال های بعد در زمینه های مختلف فرهنگی، آموزش و پرورش، اقتصادی و بازرگانی گسترش زیادی پیدا کرد.
روابط ایران و آمریکا در دوره پهلوی دوم
حمله متفقین به ایران در شهریور 1320 و همزمان شروع سلطنت محمد رضا شاه آغازگر دوره جدیدی از روابط ایران و آمریکا شده و گسترش فوق العاده ای یافت. حضور هیات های مستشاری نظامی و امنیتی آمریکائی در ایران که در سال های پایانی سلطنت محمد رضا شاه تعداد آنها بسیار زیاد شده بود، تا روابط گسترده اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و علمی بین دو کشور از جمله مهمترین ابعاد روابط ایران و آمریکا در دوره محمد رضا شاه پهلوی هستند.
سفر ریچارد نیکسون به ایران، آذر 1332
سفر ریچارد نیکسون به ایران دوبار در سالهای 1332 و 1349 به ایران سفر کرد. هر دو بار در دوره سلطنت محمدرضا شاه بود. در سال 1970/ 1349 سفر او به تهران هماهنگ ایران با مفاد دکترین جدید نیکسون در جهان که در واقع برنامه راهبردی ایالات متحده امریکا در دنیا بود. نخستین سفرش به ایران در اواخر سال 1953 و اواسط آذر 1332 بود. در آن هنگام حدود چهار ماه از وقایع 28 مرداد 1332 می گذشت؛ وقایعی که چه آن را کودتای 28 مرداد بنامیم و چه آن را کودتا ندانیم، کاملا با هدایت و مدیریت آمریکایی ها انجام شده بود و سفر ریچارد نیکسون هم در همان رابطه و به منظور بررسی دیدگاه های مشترک و نظرات فیمابین در ارتباط با هماهنگ سازی کلی هدایت امور داخلی و خارجی ایران با مقامات عالیرتبه ایرانی، انجام گشت.
دو روز قبل از سفر نیکسون به ایران، و احتمالا در یک برنامه از پیش طراحی شده برای اعلام مخالفت با حضور نیکسون در تهران، در 16 آذر 1332 و در جریان تظاهرات دانشجویات دانشگاه تهران، سه تن از آنها با شلیک ماموران حکومت نظامی کشته شدند. در چنین اوضاع و احوالی ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهوری آمریکا به تهران آمده و علاوه بر گفتگوهای با مقامات ایرانی، در مراسم های مختلفی نیز شرکت کرد که از ان جمله اعطای دکترای افتخاری به وی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود.
ریچارد نیکسون و شاه
ریچارد نیکسون و محمدرضا شاه پهلوی، روابط بسیار نزدیکی داشتند. این رابطه بر مبنای منافع استراتژیک دو کشور شکل گرفته بود و به طور عمده بر امنیت خاورمیانه، کنترل منابع انرژی و جلوگیری از گسترش نفوذ شوروی در منطقه متمرکز بود. نیکسون و شاه هر دو باور داشتند که ایران میتواند نقش کلیدی در مهار نفوذ شوروی ایفا کند و همین باعث شد که نیکسون برای افزایش نفوذ و قدرت شاه در منطقه سرمایهگذاری کند.
در این راستا، نیکسون سیاستهایی را اتخاذ کرد که در تاریخ به عنوان “دکترین نیکسون” شناخته میشود. بر اساس این دکترین، ایالات متحده به جای دخالت مستقیم نظامی در کشورهای خاورمیانه، از کشورهای متحد خود در این منطقه حمایت میکرد تا از طرف آمریکا به عنوان نیروی حافظ ثبات عمل کنند. ایران یکی از اصلیترین محورهای این سیاست بود. شاه ایران با پشتیبانی مالی و نظامی آمریکا، خود را به عنوان “ژاندارم خلیج فارس” معرفی کرد و آمریکا نیز تجهیزات نظامی پیشرفته و کمکهای اقتصادی زیادی به ایران ارائه داد.
این روابط نزدیک، به شاه این امکان را داد تا نیروهای نظامی و امنیتی ایران را تقویت کند و نفوذ منطقهای خود را افزایش دهد. نیکسون نیز در مقابل، از حمایتهای شاه در امور بینالمللی و اقتصادی بهرهمند شد، به ویژه در تامین انرژی برای غرب. به دلیل این روابط نزدیک، شاه مورد حمایت بیقید و شرط نیکسون و دولتهای بعدی آمریکا قرار گرفت، که این موضوع باعث شد شاه ایران احساس اطمینان بیشتری در سرکوب مخالفان داخلی و گسترش سیاستهای مدرنیزاسیون کند.
این اتحاد و همکاری به مدت چندین سال ادامه یافت، اما در نهایت انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) و سقوط شاه، این رابطه استراتژیک را از بین برد و چالشهای جدیدی برای سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه ایجاد کرد.
نیکسون از شاه چه خواست
همانطور که گفته شد ریچارد نیکسون، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، در دوران جنگ سرد روابط نزدیکی با محمدرضا شاه پهلوی داشت و در چند زمینه خواستهها و توقعاتی از او مطرح کرد. این خواستهها عمدتاً حول محورهایی چون کنترل نفوذ شوروی در منطقه، حمایت از سیاستهای ایالات متحده در خاورمیانه، و تأمین انرژی برای غرب بود. برخی از مهمترین خواستههای نیکسون از شاه عبارت بودند از:
- تقویت نظامی ایران و حفظ ثبات منطقه: نیکسون با هدف مهار شوروی و تأمین امنیت خلیج فارس، از شاه درخواست کرد تا نقش «ژاندارم منطقه» را بر عهده گیرد. او حمایتهای نظامی و تسلیحاتی زیادی به ایران ارائه کرد تا شاه بتواند ایران را به عنوان یک متحد استراتژیک قدرتمند در برابر نفوذ کمونیسم تجهیز کند.
- تأمین نفت و انرژی برای کشورهای غربی: آمریکا و کشورهای اروپایی وابستگی زیادی به نفت خاورمیانه داشتند، و نیکسون از شاه خواست که عرضه نفت را به طور مستمر تأمین و در برابر فشارهای سیاسی و اقتصادی کشورهای نفتخیز اوپک مقاومت کند.
- حمایت از منافع ایالات متحده در خاورمیانه: درگیریهای خاورمیانه و منازعات میان اسرائیل و کشورهای عربی موجب شد که آمریکا از ایران به عنوان یک متحد استراتژیک برای حفظ منافع خود استفاده کند. نیکسون از شاه خواست تا به کشورهای همپیمان آمریکا در منطقه کمک کند و موضعی مخالف با سیاستهای ضد غربی اتخاذ نکند.
- ترویج و حفظ ثبات سیاسی داخلی ایران: نیکسون همچنین از شاه خواست تا در برابر تهدیدات داخلی به ویژه از سوی گروههای مخالف و چپگرا که مورد حمایت شوروی بودند، مقاومت کرده و ثبات داخلی ایران را حفظ کند.
این خواستهها به نیکسون اجازه میداد که از نفوذ شوروی در خاورمیانه جلوگیری کند و به نوعی امنیت انرژی و منافع اقتصادی و سیاسی آمریکا را تأمین کند.
مشاهده اسناد خارجی ها در ایران
نامه ریچارد نیکسون به روزنامه نگار ایرانی
در همین زمان و احتمالا در راستا یک برنامه تبلیغاتی، یکی از روزنامه نگاران ایرانی و مدیران مطبوعات ایران (حمید محمدیان مدیر هفته نامه عرشه در بوشهر) نامه ای را خطاب به ریچارد نیکسون تهیه کرده و آنرا جهت تحویل به او، به سفارت آمریکا در ایران تحویل داد. در آن نامه حمید محمدیان از ریچارد نیکسون بابت کمک های مالی آمریکا به ایران تشکر کرد.
به سند زیر استناد کنید
چکیده سند: متن نامه یک روزنامه نگار ایرانی به ریچارد نیکسون/ آذر 1332
در پاسخ به مدیر هفته نامه عرشه بوشهر، نیکسون نامه ای مفصل نگاشته و در خلال آن سخنان احساسی پیرامون روابط ایران و آمریکا بیان کرد. در فرازی از آن نامه، ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا نوشت: «منظور از کمک های اقتصادی (آمریکا) به ایران این است که کشور مزبور از تسلط هر دولت خارجی، من جمله آمریکا، کاملا مصون باشد و در راه کسب قدرت و تامین رفاه آزادی پیشرفت کند.»
در این مورد نیز به سند زیر استناد کنید
چکیده سند: متن نامه ریچارد نیکسون به یک روزنامه نگار ایرانی/ آذر 1332 (دو صفحه)
جمله های مذکور در فضای حاکم بر ایران پس از کودتای مرداد 1332، جز یک عبارات تبلیغاتی معنا نمی یافت.
به هر روی، نامه های مبادله شده میان مدیر هفته نامه عرشه بوشهر و ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا، اسناد گرانبهایی از دیگر ابعاد سفر نیکسون به ایران در آذر 1332 است که متن کامل آنها در وب سایت « سند ایران » در دسترس قرار دارند.
نیکسون در کتابش در مورد ایران چه نوشت
ریچارد نیکسون در کتابهای خاطرات و تحلیلهای سیاسی خود، از جمله “پیروزی بدون جنگ” و “رهبران”، به ایران و محمدرضا شاه پهلوی اشاره کرده و دیدگاههایش را درباره اهمیت ایران در سیاست خارجی ایالات متحده و تجربیاتش از روابط با شاه شرح داده است. نیکسون در این کتابها ایران را به عنوان یک متحد استراتژیک در دوران جنگ سرد معرفی کرده و دلایل حمایت گستردهاش از شاه را توضیح داده است. برخی از مهمترین نکات دیدگاه نیکسون درباره ایران در این کتابها عبارتاند از:
- نقش ایران در دکترین نیکسون: نیکسون در کتابهایش توضیح میدهد که چگونه ایران به عنوان یکی از مهمترین متحدان آمریکا در چارچوب دکترین نیکسون انتخاب شد. وی معتقد بود که به جای دخالت مستقیم نظامی آمریکا در خاورمیانه، حمایت از کشورهای قدرتمند منطقه، مانند ایران، میتواند مانع از گسترش نفوذ شوروی شود.
- شاه به عنوان یک رهبر قدرتمند و ملیگرا: نیکسون از شاه به عنوان فردی هوشمند و ملیگرا یاد میکند که علاقهمند به توسعه و مدرنیزاسیون ایران بود. او از سیاستهای شاه در راستای مدرنیزاسیون و اصلاحات اجتماعی و اقتصادی حمایت میکرد و معتقد بود که ایران تحت رهبری شاه میتواند به یک قدرت باثبات و پیشرفته تبدیل شود.
- انتقاد از عدم حمایت کافی دولتهای بعدی از شاه: نیکسون در کتابهایش از دولتهای بعدی آمریکا، به ویژه دولت جیمی کارتر، انتقاد کرده و معتقد است که عدم حمایت قاطع آنها از شاه، نقش مهمی در تضعیف جایگاه او و در نهایت سقوط سلطنتش داشت. نیکسون باور داشت که فشارهای سیاسی و حقوق بشری کارتر به شاه، او را در مقابله با مخالفان داخلی تضعیف کرد.
- نگرانی از پیامدهای سقوط شاه: نیکسون در آثارش سقوط شاه را یک شکست استراتژیک برای آمریکا میداند و نگرانیهایش را از پیامدهای انقلاب ایران و ظهور یک حکومت ضدآمریکایی در تهران بیان میکند. او معتقد بود که عدم حمایت کافی از شاه، باعث شد که آمریکا متحد مهمی را از دست بدهد و قدرت و نفوذش در منطقه خاورمیانه تضعیف شود.
- ایران به عنوان نقطه کلیدی در جنگ سرد: نیکسون در کتابهایش توضیح میدهد که ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی استراتژیک و منابع نفتیاش، یکی از نقاط کلیدی در سیاستهای آمریکا در جنگ سرد بود. او ایران را سدی در برابر نفوذ شوروی به خلیج فارس میدانست و از اهمیت حفظ یک ایران باثبات و دوستدار آمریکا در منطقه آگاه بود.
نیکسون در کتابهایش شاه را به عنوان یک شریک قابل اعتماد و یک متحد وفادار میستاید، اما در عین حال، از چالشهای سیاسی و بحرانهایی که در نهایت به سقوط شاه و تغییر رژیم ایران منجر شد، ابراز نگرانی میکند.