رفراندوم

رفراندوم یا همه‌ پرسی یکی از ابزارهای مهم مشارکت عمومی در تصمیم‌ گیری‌های سیاسی است. در نگاه نخست، رفراندوم قرار است صدای مستقیم مردم را بازتاب دهد و به دولت‌ها مشروعیت بدهد. اما بررسی در اسناد تاریخ معاصر ایران و اسناد رفراندوم نشان می‌دهد که رفراندوم‌ها در عمل کمتر به خواست عمومی تکیه داشتند و بیشتر به ابزاری برای تثبیت قدرت دولت‌ها و پیشبرد برنامه‌ های سیاسی حاکمان بدل شدند.

از نخستین تجربه‌ی رفراندوم در سال ۱۲۸۷ هجری شمسی در دوران مشروطه گرفته تا همه‌ پرسی‌ های پر ماجرای سال ۱۳۳۲ در دولت دکتر محمد مصدق و نهایتاً رفراندوم انقلاب سفید در سال ۱۳۴۱، همگی روایتگر این واقعیت هستند که رفراندوم در ایران نه یک نهاد حقوقی پایدار، بلکه صحنه‌ای سیاسی و برنامه‌ریزی‌ شده بوده است.

🎥 چهار ویدئو از مسعود کوهستانی‌نژاد درباره رفراندوم‌های ایران معاصر

برای مشاهده این ویدئوها می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید:

نخستین رفراندوم در ایران سال ۱۲۸۷

اولین رفراندوم در تاریخ معاصر ایران در خرداد ۱۲۸۷ شمسی در دوره‌ی مشروطه اتفاق افتاد و در میانه جنگ‌های داخلی میان مشروطه‌ خواهان و مشروعه‌ خواهان برگزار شد. هدف اصلی این همه‌پرسی، تدوین قانونی تازه برای انتخابات مجلس بود، زیرا قانون نخست انتخابات صنفی و غیرمستقیم به شمار می‌رفت و با اعتراض گسترده مشروطه‌ طلبان روبه‌رو شده بود. به دلیل شرایط بحرانی کشور و نبود امکان مراجعه مستقیم به آرای مردم، دولت تصمیم گرفت نظر انجمن‌ های ایالتی و ولایتی را جویا شود. در نهایت تمام این انجمن‌ها اختیار خود را به انجمن ایالتی تبریز واگذار کردند و این انجمن در اوج مقاومت علیه قوای دولتی، قانون جدید انتخابات را تصویب کرد.

به این ترتیب، اولین همه‌پرسی در ایران نه با رأی تک‌تک شهروندان، بلکه با نظر نمایندگان محلی تحقق یافت و نتیجه آن تصویب دومین قانون انتخابات و برگزاری مجلس دوم شورای ملی بود؛ مجلسی که یکی از مقتدرترین و اثرگذارترین ادوار پارلمان در تاریخ ایران به شمار می‌آید.

این رفراندوم نه به معنای مدرن و سازمان‌یافته‌ی امروز، بلکه به عنوان ابزاری برای کسب تأیید عمومی در مسیر تصویب دومین قانون مطبوعات و دومین قانون انتخاباتی کشور برگزار شد.

هدف اصلی این همه‌پرسی تثبیت دستاوردهای مشروطه و تقویت جایگاه مجلس بود. در شرایطی که ایران تازه از بحران‌های داخلی و فشارهای سلطنتی عبور کرده بود، برگزاری چنین رفراندومی بیش از آنکه از دل یک فرایند مردمی بیرون بیاید، پاسخی سیاسی برای تقویت مشروعیت مجلس به حساب می‌آمد.

پیامدهای اولین رفراندوم در تاریخ معاصر ایران

  • تقویت جایگاه مجلس در برابر شاه و نیروهای سنتی
  • ایجاد سابقه‌ای برای مراجعه به افکار عمومی، هرچند در قالبی محدود
  • تبدیل رفراندوم به ابزاری سیاسی برای پیشبرد برنامه‌های نخبگان

رفراندوم انحلال مجلس هفدهم سال ۱۳۳۲

دومین رفراندوم در تاریخ معاصر ایران در ۱۲ مرداد ۱۳۳۲ به دستور دکتر محمد مصدق برگزار شد. هدف این همه‌پرسی، انحلال هفدهمین دوره مجلس شورای ملی بود؛ مجلسی که از آغاز با دولت مصدق دچار تنش و چالش شده بود و در ادامه به دلیل اختلافات سیاسی و خروج نمایندگان حامی دولت عملاً از کار افتاد. رفراندوم در فضایی پرتنش و با شیوه‌ای بحث‌برانگیز برگزار شد، به‌گونه‌ای که گزارش‌هایی از تخلفات و غیرواقعی بودن نتایج آن منتشر شد.

رفراندوم دوم در تاریخ معاصر ایران به دستور دکتر مصدق و برای انحلال مجلس هفدهم شورای ملی در مرداد ۱۳۳۲ برگزار شد. مجلس هفدهم در زمان نخست‌وزیری مصدق تشکیل شد، اما از همان آغاز با دولت درگیر شد. مصدق برای حل مشکلات کشور از مجلس اختیارات ویژه قانون‌گذاری گرفت.

اختلافات میان دولت و بخشی از نمایندگان بالا گرفت؛ نمونه‌اش طرح حسین مکی درباره‌ی چاپ اسکناس بدون پشتوانه بود که بحران را تشدید کرد.با خروج نمایندگان طرفدار مصدق، مجلس از اکثریت افتاد و عملاً ناتوان شد. مصدق در چنین شرایطی طرح رفراندوم برای انحلال مجلس را مطرح کرد.

رفراندوم از ۱۲ مرداد ۱۳۳۲ در تهران آغاز و تا حدود ۲۰–۲۱ مرداد در شهرستان‌ها ادامه یافت. نتیجه، رأی مثبت به انحلال مجلس هفدهم بود. شیوه‌ی برگزاری رفراندوم (چادرهای جداگانه برای موافق و مخالف، آمارهای غیرواقعی در برخی شهرها) مورد انتقاد گسترده قرار گرفت.

دو روز بعد از اعلام نتیجه، شاه فرمان انحلال مجلس را امضا کرد.

در تاریخ مشروطه تا پیش از آن، مجلس جایگاه بسیار مهمی داشت و حتی شاهان قدرتمند بدون نظر مجلس اقدام جدی نمی‌کردند.با انحلال مجلس، تنها شاه می‌توانست نخست‌وزیر را منصوب یا برکنار کند؛ تجربه‌ای که قبلاً هم در فاصله‌ی انحلال مجلس دوم تا سوم رخ داده بود.

درباره‌ی چرایی انحلال مجلس هفدهم دو دیدگاه وجود دارد:

  1. ناشی از بحران‌های سیاسی و ناتوانی مصدق در اداره امور با مجلسی نامنسجم.
  2. بخشی از یک برنامه بلندمدت (از ۱۳۲۸ به بعد) که رفراندوم انحلال مجلس پرده‌ی ماقبل آخر آن بود.

در هر حال، این رفراندوم نه به تحکیم موقعیت دولت مصدق منجر شد و نه به کاهش بحران، بلکه به عکس باعث تشدید مخالفت‌های داخلی و خارجی شد و زمینه‌ی سقوط دولت او در 28 مرداد سال 1332 را فراهم کرد.

اسناد این رفراندوم (هم از حامیان و هم مخالفان) در سایت «سند ایران» منتشر شده است که از لینک های زیر می توانید به اسناد این بخش دسترسی داشته باشید.

📑 دسترسی سریع به اسناد مرتبط

برای مشاهده اسناداین بخش می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید:

رفراندوم انقلاب سفید سال1341

پس از تجربه‌ی تلخ دهه‌ی ۳۰، رفراندوم بعدی در ایران در دی‌ ماه ۱۳۴۱ برگزار شد. این بار محمدرضا شاه پهلوی خود برگزارکننده بود. طرحی موسوم به «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و مردم» آماده شده بود که شامل اصولی مانند اصلاحات ارضی، ملی کردن جنگل‌ها، سهیم کردن کارگران در سود کارخانه‌ها و اصلاحات اجتماعی دیگر بود.

مهم‌ترین اصول رفراندوم ششم بهمن ۱۳۴۱ اصلاحات ارضی و الغای نظام ارباب–رعیتی بود که دهه‌ها از موانع اصلی توسعه اقتصادی و سیاسی کشور به شمار می‌رفت. پنج اصل دیگر شامل: ملی کردن جنگل‌ها و مراتع، فروش سهام کارخانجات دولتی برای تأمین هزینه اصلاحات، سهیم‌کردن کارگران در سود صنایع، ایجاد سپاه دانش و اصلاح قانون انتخابات برای اعطای حق رأی به زنان بود.

در این رفراندوم ۶ اصل به رأی گذاشته شد:

  1. اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب–رعیتی
  2. ملی کردن جنگل‌ها و مراتع
  3. فروش سهام کارخانه‌های دولتی برای تأمین هزینه اصلاحات
  4. سهیم‌کردن کارگران در سود کارخانه‌ها
  5. ایجاد سپاه دانش
  6. اصلاح قانون انتخابات برای اعطای حق رأی به زنان

پیشینه رفراندوم به دهه‌ها قبل بازمی‌گردد؛ مسئله اصلاحات ارضی و روابط ارباب و رعیت از مشروطه تا دوره رضا شاه و سپس در دولت‌های قوام‌السلطنه و دکتر مصدق مطرح شده بود اما هیچ‌گاه به نتیجه عملی نرسید. فشارهای بین‌المللی و نگرانی غرب از رشد جنبش‌های چپ در ایران نیز به تقویت ضرورت اصلاحات دامن زد.

نخستین قانون اصلاحات ارضی در مجلس بیستم تصویب شد، اما با انحلال مجلس (اردیبهشت ۱۳۴۰) اجرای آن دچار مشکل شد. از سال ۱۳۴۰ اصلاحات در عمل آغاز شد، اما برای تثبیت و گسترش آن رفراندوم در سال ۱۳۴۱ برگزار گردید.

نحوه رأی‌گیری مشابه رفراندوم ۱۳۳۲ بود: برگه موافق و مخالف. ابتدا صندوق‌های جداگانه برای موافقان و مخالفان در نظر گرفته شد، اما به دلیل نگرانی از مشخص شدن نوع رأی افراد، به یک صندوق واحد تغییر یافت.

رفراندوم با اکثریت مطلق آراء تصویب شد.

اجرای اصول متفاوت بود:

  • اصلاحات ارضی پیش‌تر آغاز شده بود.
  • اصل حق رأی زنان در عمل تا اردیبهشت ۱۳۴۳ و تشکیل مجلس بیست‌ویکم اجرا نشد؛ آرای زنان در رفراندوم ۱۳۴۱ تفکیک و شمارش نشد.

در سال‌های بعد، اصول جدیدی به این مجموعه اضافه شد (مانند سپاه بهداشت، ملی شدن آب‌ها، تحصیلات رایگان و اجباری) که تحت عنوان «انقلاب سفید شاه و ملت» شناخته شد.

تحلیل کلی و ویژگی‌های مشترک رفراندوم‌ ها در ایران

سه رفراندوم اصلی تاریخ معاصر ایران ویژگی‌های مشترکی دارند:

  1. دولت به عنوان برگزارکننده: در هر سه رفراندوم، ابتکار عمل از سوی دولت یا شاه بوده، نه از دل جامعه.
  2. برنامه‌ریزی سیاسی: همه‌پرسی‌ها همواره در خدمت پروژه‌ای سیاسی از پیش تعیین‌ شده بودند.
  3. نتایج مطلوب دولت: در هر مورد، نتیجه به سود برگزارکننده اعلام شد.
  4. فقدان سازوکار قانونی پایدار: قانون اساسی مشروطه و متمم آن هیچ‌گاه رفراندوم را به شکل نهادی تعریف نکردند؛ بنابراین این ابزار بیشتر حالت فوق‌العاده داشت.
  1. سال ۱۲۸۷؛ تغییر قانون انتخابات در اواخر سلطنت محمدعلی‌شاه.
  2. سال ۱۳۳۲؛ به دستور دکتر مصدق برای انحلال مجلس هفدهم.
  3. سال ۱۳۴۱؛ به ابتکار محمدرضا شاه برای اصول شش‌گانه انقلاب سفید.

ویژگی‌های مشترک سه رفراندوم

  1. همگی توسط دولت یا حکومت مستقر برگزار شدند، نه نیرویی خارج از حاکمیت.
  2. هر سه بر پایه برنامه‌ریزی و ایده‌ای از پیش آماده شکل گرفتند؛ یعنی موضوع همه‌پرسی از قبل توسط حکومت طراحی و آماده شده بود.
  3. نتایج هر سه رفراندوم در خدمت تقویت و تحکیم دولت یا حکومت موجود قرار گرفت.

پیامدها:

  • رفراندوم اول (۱۲۸۷) با تغییر قانون انتخابات، مسیر نظام انتخاباتی و ساختار سیاسی را دگرگون کرد و در نهایت به تشکیل مجلس دوم انجامید.
  • رفراندوم دوم (۱۳۳۲) با انحلال مجلس هفدهم، قرار بود مجلسی همسو با دولت مصدق ایجاد کند، اما تنها چند روز بعد مسیر سیاسی کشور تغییر کرد و این هدف ناکام ماند.
  • رفراندوم سوم (۱۳۴۱) و اصول شش‌گانه انقلاب سفید، تغییراتی بنیادین در حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایجاد کرد (مانند اصلاحات ارضی، سپاه دانش، تحصیلات اجباری و …) که اثرات آن تا دهه‌ها باقی ماند.

تجربه تاریخی نشان می‌دهد رفراندوم در ایران همیشه ابزاری برای مشروعیت‌ بخشی به تصمیمات دولت و حکومت مستقر بوده است و هر سه مورد، صرف‌نظر از تفاوت‌ها، در نهایت تقویت‌کننده همان ساختار سیاسی موجود بودند.

شرایط رفراندوم در قانون اساسی ایران

اگرچه در قانون اساسی مشروطه به‌صراحت از رفراندوم سخنی نیامده بود، اما تجربه‌ی تاریخی نشان داد که در نبود مجلس، شاه و دولت‌ها از رفراندوم برای کسب مشروعیت استفاده می‌کردند.

به بیان ساده:

  • در صورت وجود مجلس، شاه و نخست‌وزیر ناگزیر به هماهنگی با پارلمان بودند.
  • در نبود مجلس، رفراندوم جایگزین رأی پارلمان می‌شد و به شاه اختیار عمل بیشتری می‌داد.

رفراندوم؛ ابزار مشروعیت یا بحران؟

بررسی سه رفراندوم اصلی در تاریخ معاصر ایران نشان می‌دهد که:

  • در سال ۱۲۸۷، رفراندوم ابزاری برای تقویت مشروطه بود.
  • در سال ۱۳۳۲، رفراندوم به بحران مشروعیت دولت مصدق انجامید.
  • در سال ۱۳۴۱، رفراندوم انقلاب سفید قدرت شاه را تقویت کرد اما زمینه‌ساز شکاف‌ های اجتماعی و سیاسی جدید شد.

جمع‌ بندی

رفراندوم در تاریخ معاصر ایران نه یک سازوکار نهادینه و مردمی، بلکه صحنه‌ای سیاسی و از پیش طراحی‌شده بوده است. این ابزار هرگز نتوانست به معنای واقعی کلمه «مراجعه مستقیم به افکار عمومی» باشد، زیرا:

  • شرایط برگزاری آزاد وجود نداشت.
  • نتایج همیشه از پیش قابل پیش‌بینی بود.
  • دولت‌ و شاه از آن برای تحکیم قدرت خود استفاده کردند.

با وجود این، مطالعه‌ی تجربه‌ی رفراندوم‌ها در ایران برای فهم سیاست و حقوق معاصر کشور اهمیت زیادی دارد. این تجربه‌ها نشان می‌دهند که بدون نهادهای مستقل و شفاف، حتی ابزارهایی چون رفراندوم نیز می‌توانند به ابزاری در خدمت قدرت بدل شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *