مهم‌ترین دغدغه‌های ایران در مرزهای شرقی خود طی یک قرن گذشته موضوع حقابه هیرمند در سیاست خارجی بوده است. رود هیرمند که از کوه‌های بلند هندوکش در افغانستان سرچشمه می گیرد پس از عبور از بخش مهمی از اراضی جنوبی آن کشور در انتهای مسیر وارد منطقه مرزی ایران و افغانستان می‌شود.منطقه‌ای که از قدیم الایام به آب رودخانه مزبور وابستگی داشته و مردمان ساکن آن ارزش حیاتی آب هیرمند را با تمام وجود درک می‌کنند.یکی از موضوعاتی که مسعود کوهستانی از سالها قبل بر روی آن کار کرده،حقابه هیرمند است که در سند ایران به خلاصه ای از دیدگاه های وی در این خصوص می پردازیم:

مذاکرات ایران و افغانستان بر سر حقابه هیرمند

هنگامی که در سال ۱۸۷۲ گلداسمیت تعیین خطوط مرزی ایران و افغانستان در منطقه سیستان را به پایان رساند در مورد آب هیرمند به بیان عبارت کلی دولتین ایران و افغانستان در سواحل رودخانه نباید به عملیاتی که منتج به محدودیت تهیه آب برای آبیاری می‌شود مبادرت ورزند اکتفا کرد.تفسیر بعدی او ابهام بیشتری را به دنبال داشت ابهامی که پر آبی رودخانه هیرمند مانع از نمایان شدن نفس آن و مالا آشکار شدن یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های میان دو کشور شد تا اینکه در آغاز قرن بیستم خشکسالی عظیمی در منطقه روی داد نقیصه و ابهام فوق الذکر کرد.

اسناد مربوط به افغانستان در سند ایران

مذاکرات دوجانبه برای رفع ابهام به نتیجه نرسید و قضاوت به مک ماهون انگلیسی واگذار شد او و هیات همراهش در نتیجه مطالعات فشرده و گسترده در دو سوی رود هیرمند (سیستان ایران و چخانسور افغانستان) رای به تقسیم آب هیرمند بر مبنای یک سوم سهم سیستان و دو سوم سهم چخانسور داد مقصود از میزان فوق مقدار آبی از رود هیرمند بود که به بند کمالخان در افغانستان و در مجاورت هر دو منطقه سیستان و چخانسور می‌رسید.اعتراض دولت ایران به رای مزبور مانع از اجرای تقسیم بندی آب هیرمند به طریق فوق بین دو کشور شد. طی سال‌های پس از آن وجود بحران‌های عمیق سیاسی در ایران و افغانستان و خصوصاً گسترش دامنه جنگ جهانی اول به منطقه انجام مذاکرات دوجانبه در این مورد را به تعویق انداخت.


تا اینکه از حدود اوایل دهه ۱۹۲۰ تلاشهای زیادی برای تعیین مبانی مشخص در روابط ایران و افغانستان انجام شد. قراردادها و موافقت‌نامه‌هایی در زمینه‌های گوناگون بین دو کشور به امضا رسید. در این میان آب هیرمند نیز از نظر دور نماند فضای دوستانه و مسالمت آمیز بین دو کشور در دهه‌های ۱۳۰۰ و ۱۳۱۰ شمسی کار را به جای کشاند که سرانجام در سال ۱۳۱۷ موافقتنامه بین دو کشور درباره تقسیم آن میزان از آب هیرمند که به بند کمال خان می‌رسید امضا شد بر این اساس آب مزبور به دو قسمت مساوی (سیستان و چخانسور) تقسیم می‌شد.
ولی این پایان کار نبود هر دو کشور به نیکی عیب اساسی اینگونه تقسیم بندی را درک کرده بودند اگر آبی به بند کمالخان نرسد موضوع چه می‌شود؟ بخش اعظم مسیر رود هیرمند در میان اراضی کشاورزی در افغانستان عبور می‌کرد. مصرف آب در این اراضی مستقیماً در میزان آبی که به بند کمالخان به عنوان مبنای تقسیم می رسید تاثیر می‌گذاشت.

موافقتنامه یا قرارداد حقابه هیرمند

پس هر چه اراضی کشاورزی در بخش بالایی رود هیرمند گسترش می یافت سهم آب بخش پایینی کمتر می شد.البته این بیان ساده معضل موجود در تقسیم بندی آب هیرمند، نباید سبب غفلت از پیچیدگی دیگری شود که در موضوع وجود دارد. لیکن در چارچوب مقاله حاضر،موضوع به همان شکل ساده شده خود مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به عبارتی دیگر مشکل اساسی نه در تقسیم میزان آب رسیده بلکه در خود میزان آبی بود که بند کمال خان می رسید. سالهای سال جزو رسومات روابط ایران و افغانستان شده بود که به محض کم شدن آب در سیستان دولت ایران نسبت به مصرف زیاد آب در مناطق بالایی هیرمند اعتراض کند و دولت افغانستان هم وقعی به اعتراضات نگذارد. همین موضوع باعث بروز بحران های مقطعی بین دو کشور شد و کل رابط دو جانبه را تحت تاثیر قرار می داد. در واقع مشکل و معضل از شکاف بین افکار مذاکره کنندگان و واقعیات موجود سرچشمه می گرفت. هیات های ایرانی و افغانی در حین مذاکرات متعدد خود تمام هم و غم خود را صرف تقسیم و برخورداری از میزان بیشتری از آب رسیده به بند کمال خان می کردند . در حالی که مشکل اصلی حقابه هیرمند در واقعیت میزان آبی بود که به بند کمال خان می رسید و نه نحوه تقسیم آن.

به هر روی دو کشور ایران و افغانستان در اعلامیه ای که منضم به موافقتنامه سال 1317 بود تلاش کردند این معضل را به نحوی حل کنند ولی تلاش ها به ثمر نرسید و علیرغم تصویب نهایی موافقتنامه و اعلامیه منضم به آن توسط مراجع قانونی ایران به دلیلی عدم تصویب آن توسط مراجع مشابه در افغانستان مشکل همچنان پا بر جای ماند.

در سالهای بعد، باز هم پرآبی هیرمند مانع از بروز تیرگی جدی در روابط ایران و افغانستان شد تا اینکه کمی آب هیرمند در اویل تیر ماه سال 1324 توجه مقامات ایرانی را جلب کرد. آنها این رویداد را به ساخت نهر سراج که از هیرمند در افغانستان منشعب می شد، نسبت داد.در آن زمان از سوی وزارت کشور طی نامه ای به وزارت امور خارجه ضمن یادآوری موضوع خواهان رسیدگی به تاثیر این نهر بر میزان آب هیرمند در سیستان شد. در پاسخ وزارت خارجه با تاکید بر انجام اقدام لازم، اعلام می کند: «ولی نباید امیدوار بود که افغانها دست از اقدامات خود بردارند. بر وزارت کشاورزی و آن وزارتخانه است که درباره آبیاری سیستان با نظر اهمیت نگریسته و طرقی را پیش بینی فرمایند که ناحیه مزبور بی آب نماند و اگر روزی آب هیرمند قطع و یا به قدر کفایت نرسد زراعت آن سرزمین از بین نرود.»

چکیده سند: گزارشی از موضوع های مورد بررسی در جلسه کمیته امتیازات دولتی (راه شوسه بندرجز تا دامغان- علف سنطونین- آب هیرمند)/ خرداد 1303

شش ماه بعد در اوایل اسفند همان سال ژاندارمری کل کشور طی گزارشی از سیستان می نویسد در رودخانه مشترک مرزی دولت شاهنشاهی و کشور افغانستان در منطقه زایل که از طرف رعایای مرزی ایران به علت کم آبی سد بسته میشود و چون عمل رعایای مرزی ایران بر خلاف پیمان منعقده بوده از طرف کلانتر مرز زابل به اداره کشاورزی شرحی نوشته شده که سد احداث شده را از بین بردارند. در همین گزارش به مداخلات رعایای مرزی افغان در رودخانه پریان شعبه ای از رود مشترک است که داخل مرز ایران جریان دارد اشاره شده و از اقدام کلانتر مرز زابل در این مورد آگاهی داده می شود.

ویران کردن سد ساخته شده توسط رعایای ایرانی به دلیل بالا آمدن آب رودخانه هیرمند میسر نشد و افزون بر چهار ماه بعد در اواخر تیر (۱۳۲۵) نگهبانی کل کشور در گزارش خود نوشت: «چون فعلاً طغیان آب زیاد است محل بند (سد) آب و غیره در زیر آب مانده ولی رعایای طرفین فعلاً اختلافاتی ندارند.»

پر آبی رود هیرمند در زمستان سال ۱۳۲۵ عدم تمایل نمایندگان ایرانی جهت حضور در کمیسیونی که برای تقسیم آب بین مرزبانان دو کشور تشکیل می شد، را به دنبال داشت. در هشتم دی ماه شهربانی کل کشور طی نامه ای اعلام می کنند. «طبق نامه خیلی خیلی فوری مرزبان کشور مقابل افغانستان برای تقسیم آب هیاتی از کابل به چخانسور وارد و تقاضا دارند که اگر هیات ایران حاضر است روز ملاقات و حرکت را تعیین کنند. اما از طرف ایران هنوز دستوری به مرزبان نرسیده و هیاتی معین نشده است و فقط از وزارت متبوعه به فرمانداری زایل تلگراه اطلاع داده اند که آقای محمد رفیع خان و یک نفر مهندس آبیاری از طرف افغانستان برای تقسیم آب به چخانسور خواهند آمد. لذا مستدعی است که تقسیم و تسهیم آب در این موقع که آب رو به ازدیاد و طغیان است مشکل و اگر این امر در ماههای اردیبهشت و خرداد انجام گیرد بهتر است.»

ادامه دارد…

نویسنده مقاله: مسعود کوهستانی نژاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *