اصلاح طلبان

برنامه “تاملات با اشکان” در فصل جدید خود با میزبانی از استاد مسعود کوهستانی نژاد به موضوع محوری “تبارشناسی اصلاح‌ طلبان دینی در ایران” پرداخته است. این بحث به دنبال ریشه‌ یابی این جریان فکری سیاسی است تا مشخص کند که آیا این جریان از سال ۱۳۵۷، دهه چهل، دهه سی یا حتی قبل‌ تر، از دوره قاجار شروع شده است. متن زیر بر گرفته از این مصاحبه ویدئویی است برای تماشای این ویدئو به کانال یوتیوب اشکان زارع مراجعه کنید.

ریشه‌ های اولیه و عقبه‌های فکری اصلاح طلبان

اندیشه‌های اصلاح‌طلبان دینی در ایران، به‌ویژه با محوریت مهندس بازرگان به عنوان شاخص این جریان، در واکنش و همسویی با تحولات عمیق سیاسی و اجتماعی ایران معاصر شکل گرفته و تکامل یافته است. این جریان از یک “تبار” و “پیشینه” برخوردار است که شناخت آن برای درک وضعیت پس از انقلاب اسلامی (بعد از سال 1357 ) ضروری است. آقای کوهستانی‌ نژاد در این ویدئو اشاره می‌کند که اصلاح‌ طلبی دینی در ایران از دو عقبه اصلی برخوردار است:

بخش مذهبی‌های بازاری یا بورژوازی ایرانی

این گروه کسانی بودند که از انقلاب مشروطیت به واسطه فتوای مجتهدین و علما حمایت کردند. اما پس از شکست مشروطه و دلایل متعدد آن، دچار سرخوردگی شدند. بین سال‌های ۱۲۹۰ تا ۱۳۰۴-۵ شمسی، ناامیدی بر این بخش مستولی شد که به‌تدریج جای خود را به واکنش و سازماندهی مجدد فعالیت‌های فرهنگی داد.

تأثیر مدارس جدید و تحصیل در خارج

این بازاریان و قشرهای اجتماعی که پایگاه‌های مذهبی سنتی داشتند، فرزندان و نزدیکان خود را که در محیط کاملاً مذهبی پرورش یافته بودند، به مدارس جدید می‌فرستادند. این دانش‌آموزان با حفظ تفکرات مذهبی، به دنبال توانمند شدن در زمینه‌های علمی و فنی بودند تا بتوانند در داخل کشور فعالیت کنند. مهندس مهدی بازرگان به عنوان نمونه و شاخص اصلی این جریان معرفی می‌شود. او که فرزند تاجری بزرگ (عباسقلی خان تبریزی) بود، در فرانسه فیزیک خواند اما خصلت‌های مذهبی خود را حفظ کرد و به دنبال وارد کردن تفکر مذهبی خود در جامعه و سیاست بود.

ظهور تفکر از طریق مطبوعات (دوره رضا شاه):

نخستین بروز ریشه‌های اصلاح‌طلبی دینی در مطبوعات، به سال ۱۳۰۷ شمسی (۱۹۲۸/۱۹۲۹ میلادی) و انتشار “مجله بلاغ” توسط حاج عباسقلی بازرگان (پدر مهندس بازرگان) باز می‌گردد. این مجله ارگان “مجمع علمی بلاغ” بود و اهداف زیر را دنبال می‌کرد:

* اثبات دیانت برای هر بشر.

* پاسخ به مقالات ضد دیانت با زبان علمی و دقیق.

* تهذیب دین حق از تهمت‌ها و خرافات مشهور.

* بیان قرآن، حدیث، اخلاق، و وقایع مهم اسلام.

* تبلیغ مستظرفات

این اهداف و بیان آنها، دقیقاً همان چیزی بود که بعدها توسط مهندس بازرگان و همفکرانش در نهضت آزادی در مرامنامه‌ هایشان بیان شد. این نشان می‌دهد که این تفکر در خلاء پدید نیامده و یک سابقه فکری و ایدئولوژیک دارد. هرچند ممکن است بیان و شکل عبارات مذکور (اهداف مجمع علمی بلاغ) در طول زمان تغییر کرده باشد، اما هسته مرکزی و موضوع اصلی این تفکر ثابت مانده است.

در دوران رضا شاه، شاهد بازگشت فارغ‌التحصیلان مذهبی از خارج از کشور و یا فارغ التحصیلی آنان از مدارس عالی داخل کشور هستیم که با همان تفکر در ادارات، مدارس و دانشگاه‌ها مشغول کار، تدریس، نوشتن مقاله و چاپ کتاب شدند.

تهدید کمونیسم و بالندگی جریان اصلاح طلبی دینی

در سال‌های ۱۳۱۴-۱۵ شمسی، گروه‌های چپ‌گرا در مدارس و مراکز فرهنگی نفوذ زیادی پیدا کردند و از “گردش‌های علمی” برای تبلیغ تفکرات خود استفاده می‌کردند. این وضعیت باعث شد که خطر بزرگی برای گروه‌های مذهبی آشکار شود، به خصوص پس از “قضیه ۵۳ نفر” در سال ۱۳۱۶ شمسی. این خطر کمونیسم فرهنگی، یک جهش و بالندگی جدید در میان جریان‌های مذهبی ایجاد کرد. این رشد و گسترش فعالیت‌های مذهبی (چاپ مقالات و کتاب‌های مذهبی، رشد مذهبی‌ها در دانشگاه تهران و آزادی مذهبی در آنجا) تا شهریور ۱۳۲۰ شمسی (زمان خروج رضا شاه) ادامه یافت. این “جنگ فرهنگی” در بستر جامعه، که نمود آن را در آثار صادق هدایت و “اصحاب چهارگانه” نیز می‌توان دید، بر بالندگی جریان اصلاح‌طلبی دینی تأثیر گذاشت.

دوره پس از ۱۳۲۰ شمسی و گسترش فعالیت‌ها اصلاح طلبان

پس از شهریور ۱۳۲۰ و تغییر سلطنت، گفتمان اصلاح‌طلبی دینی در ابتدا همان گفتمان سال ۱۳۰۷ با شدت بیشتر بود.

در سال ۱۳۲۲ شمسی، مجله‌ای به نام “ایمان” منتشر شد که یک ماهنامه بود. مدیریت آن بر عهده محمود شهابی بود و هدف آن “پرورش خداپرستی و خداشناسی، وطن‌دوستی و برادری، محو خرافاتی که به نام دین رواج دارد و تهذیب و اصلاح شئون روحانیت” بود. مهندس بازرگان یکی از نویسندگان این مجله بود.

فعالیت‌های مهندس بازرگان پس از این سال در دو شکل ادامه یافت:

در چهارچوب کانون مهندسین: کانون مهندسین یک مجمع صنفی و نهاد با نفوذ بود که پدر حزب ایران و حزب ایران نیز پدر جبهه ملی محسوب می‌شود. مهندس بازرگان از اعضای این کانون بود. روزنامه “شفق” (۱۳۲۲ شمسی) به مدیریت شمس‌الدین جزایری، ابتدا ارگان کانون مهندسین و سپس حزب ایران شد و مهندس بازرگان از نویسندگان آن بود. همچنین، انتشار “ماهنامه صنعت” (۱۳۲۳ شمسی) به عنوان ارگان کانون مهندسین با صاحب امتیازی و مدیر مسئولی مهندس بازرگان آغاز شد. در ادامه و در دوره تحولات سال‌های ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۶ که کشور در آستانه تجزیه کامل قرار داشت، بزرگان این جریان واکنشی به جریان تجزیه یا دخالت شوروی نداشتند و به نظر می‌رسد “در حاشیه” و در کنار احزابی چون حزب ایران فعالیت می‌کردند.

در سال ۱۳۲۹ و در اوج نهضت ضد استعماری ملی شدن صنعت نفت، فعالیت شدید حزب توده، و شکل‌گیری جبهه ملی، مجله “فروغ علم” منتشر شد. این مجله ماهانه‌ای فرهنگی، ادبی، فکری، دینی و علمی بود و به نظر می‌رسد وابسته به انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بوده است. صاحب امتیازی، مدیر مسئولی و سردبیری آن بر عهده سید جعفر شهیدی و مهندس بازرگان نیز از نویسندگان آن بود.

همکاری اصلاح طلبان با دکتر مصدق و مسئله حق رأی زنان:

از فروردین ۱۳۳۱ همکاری مهندس بازرگان و دیگر مهندسین (مانند مهندس سحابی) با دولت دکتر مصدق آغاز شد. آنها در هیات مدیره موقت پالایشگاه آبادان و و فعالیتهای دیگری به دولت مصدق کمک می‌کردند.

لایحه قانون انتخابات دکتر محمد مصدق در زمستان 1331 فرصتی برای آشکار شدن بخشی از موضع گیری های اجتماعی اصلاح طلبان دینی در آن زمان بود. هرچند آن لایحه قانونی از بسیاری جهات (همچون توزیع حق انتخاباتی در سراسر کشور) متفاوت ترین قانون انتخاباتی در کل دوره مشروطه تا سال ۱۳۵۷ به شمار می آید، اما دکتر مصدق در آن، زنان را از حق رأی محروم کرد.

این در حالی بود که در آن زمانه (سال ۱۳۳۱)، زنان حضور فعال اجتماعی و اجرایی داشتند، میزان سواد در میان آنها بالا رفته و بحث حق رأی زنان به شدت توسط حامیان حقوق زنان در جامعه مطرح و تعقیب می شد. در چنین اوضاع و احوالی، در لایحه قانون انتخاباتی دکتر مصدق، همچون دیگر قوانین و لوایح مشابه تا آن زمان، زنان از رای دادن محروم گشتند. این موضع با تفکر بخش عظیمی از جامعه پیروان تفکر مذهبی سنتی و حتی اصلاح‌طلبان دینی (مانند مهندس بازرگان که در این باره مقاله ای نیز در همان زمان نوشت) همسو بود.

نشریه گنج شایگان” و تندروی گفتمانی:

ارگان فکری جریان اصلاح طلبی دینی در سال 1332 مجله “گنج شایگان”، در بهار ۱۳۳۲ (دقیقاً در اوج بحران‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی) منتشر شد. این مجله ماهانه و وابسته به انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. سرمقاله آن که با عنوان “به نام خدا ما نیز ای پروردگار بزرگ…” آغاز می‌شود، حاوی عباراتی بسیار تند و رادیکال است که در ادامه عباراتی از آن را مرور می کنیم: “در برابر تندباد حوادث و سیل بنیانکن ظلم و فساد عالمگیر کنونی ما را از کوچک‌ترین تزلزل و لغزش حفظ فرموده قدرت اراده و منطق ما را چنان محکم فرمایی که رشته دشمنان تو و دین تو را همچون گردی در هم پیچیم و بساط ظلم و ستم ستمگران و طاغیان را همچون سیل خروشان از پیش برداریم”.

این لحن و عبارات، بسیار شبیه به اعلامیه های ” جمعیت فدائیان اسلام” در سال‌های ۱۲۷-۲۸ است، با این تفاوت که توسط “چهار تا دانشجو به اسم انجمن اسلامی” که بسیاری از آنها خارج‌رفته بودند، نوشته شده بود. این نشان می‌دهد که در آن زمان، زمانی که این جریان احساس قدرت می‌کرد (در شرایطی که نه شاهی قدرتی داشت و نه مجلس)، لحن گفتمانی‌اش به سمت رادیکالیسم سوق پیدا می‌کرد.

در بخش پایانی شماره اول “گنج شایگان”، این مجله نتیجه “۱۰ سال مبارزات منطقی و پردامنه جوانان خداپرست و دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران” معرفی می‌شود. این بخش بر لزوم مسلح شدن “برادران مسلمان” به “اسلحه برنده منطق روز” و درک “روح زمان” برای “نجات ملت” تأکید می‌کند.

اما بلافاصله پس از این تأکید بر “منطق”، یک حدیث از حضرت علی (ع) درباره “جهاد در راه پروردگار به اموال و جان‌ها و زبان‌ها” نقل می‌شود. این ترکیب “منطق” و “جان‌ها و اموال” در ادامه با دعوت به بیداری و اجرای فرمان رهبر و “طرز فکر جهانی اسلامی” پیگیری می‌شود. این گفتمان تند و استفاده از احساسات دینی مردم، در واقع ریشه‌هایی را نشان می‌دهد که بعدها توسط گروه‌هایی مانند سازمان مجاهدین خلق نیز پی گرفته شد.

نتیجه‌ گیری:

تبارشناسی اصلاح‌طلبان دینی نشان می‌دهد که این جریان ریشه‌های عمیقی در تاریخ معاصر ایران دارد که به دوره پس از انقلاب مشروطه و تأثیر بازاریان مذهبی و دانش‌آموختگان جدید باز می‌گردد. شخصیت‌هایی چون مهندس بازرگان به عنوان شاخص این جریان، سعی در تلفیق اندیشه مذهبی با علوم و فنون جدید داشتند. نشریاتی مانند “بلاغ”، “ایمان”، “فروغ علم” و به خصوص “گنج شایگان” نمودار سیر تحول گفتمانی این جریان بوده‌اند.

مواجهه با تهدیداتی چون کمونیسم و نیز شرایط بحرانی کشور، بر رادیکالیزه شدن گفتمان آنها تأثیر گذاشته و ادبیاتی را به وجود آورده که در برخی موارد بسیار تند و جهادی بود و زمینه‌ساز شکل‌گیری گروه‌های بعدی شد. این تبارشناسی نشان می‌دهد که تفکرات و گفتمان‌های امروزین اصلاح‌طلبی، از عقبه‌ای پرفراز و نشیب و متأثر از تحولات گوناگون درونی و بیرونی برخوردار است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *