مقاله پیشرو در خصوص انجمن معارف و شکل گیری نظام آموزشی نوین در ایران است.جامعه ایران در دوره قاجار (1304-1158 ش) با ورود آموزه‌های مدرن دچار چالش جدی گردید. بخشی از نخبگان فکری از مدرنیسم استقبال کردند، جمعی آنرا نفی کرده و به مقابله با آن برخاستند، اما تعدادی نیز سعی کردند هوشیارانه با این پدیده برخورد کرده، یعنی ضمن وفاداری به ارزش‌های فرهنگی جامعه، دانش و دستاوردهای علمی و فنی آن را بپذیرند. شکل‌گیری نظام نوین آموزشی و تأسیس مدارس جدید به عنوان یکی از جلوه های مدرنیسم در ایران، در بستر چنین چالش‌هایی نضج یافت.

توضیح اینکه تا پیش از شکل‌گیری این نظام، بدنۀ جامعۀ ایرانی دارای ساختار و ماهیت آموزشی متأثر از آموزش‌های دینی و آموزه‌های عرفی اسلامی بود. تقویت دیانت و تهذیب اخلاق غایت این نوع آموزش را تشکیل می‌داد. مکان و جایگاه ارائه آموزش‌ها نیز مدارس دینی، مکتب‌خانه‌ها و مساجد بود و محتوی متون آموزشی آن شامل قرآن، زبان عربی، منطق، فقه، تفسیر، شعر قدما و… می‌گردید.

دست‌اندرکاران نظام آموزشی نیز متولیان امور دینی، ملا، آخوند، مجتهد و… بودند. مکتب‌خانه‌های عمومی و خصوصی عهده‌دار امر آموزش اولیه در ایران بودند. مکتب‌خانه‌های عمومی در مساجد، سرگذرها، خانه مکتب‌داران، دکان‌ها و… و مکتب‌خانه‌های خصوصی در خانۀ اشراف و اعیان برگزار می‌شدند. نقطه تمییز و تفاوت آموزش نوع اخیر با شیوۀ رایج مکتب‌خانه‌های عمومی، همان کیفیت بالاتر آموزش و دانش و تجربه بیشتر معلمان سرخانه بود.

اما این سبک آموزشی چنانکه خواهد آمد، وافی به مقصود نبود. عصر جدید نیازهای جدیدی را می‌طلبید که فارغ‌التحصیلان مکتب‌خانه‌ها نمی‌توانستند آنها را برآورده کنند. لذا مدارس چندی توسط دولت-نظیر دارالفنون- و از سوی رجال معارف‌پرور-مدارس قبل از مشروطه- تاسیس شد. اما تاسیس این مدارس با مشکلاتی همراه بود. این نوشتار ضمن تبیین چگونگی شکل گیری نظام آموزشی مذکور، تاملاتی را پیرامون برخی عرصه های آن طرح می‎ کند.

الف) نخستین تکاپوها برای شکل‌گیری نظام نوین آموزشی:

1) از دارالفنون تا مدرسه رشدیه:

تاسیس نخستین مدرسه به سبک نوین آموزشی تحت عنوان «دارالفنون» با نام امیر کبیر پیوند خورده است. این مدرسه در اوایل سلطنت ناصرالدین‌شاه (1313-1264 ق) برای آموزش علوم و فنون جدید با محوریت نظامی در تهران تأسیس شد. دارالفنون در روز یکشنبه ششم دی ماه ۱۲۳۰ برابر با پنجم ربیع‌ الاول ۱۲۶۸ قمری، با حضور ناصرالدین‌شاه، آقاخان نوری صدراعظم جدید و گروهی از دانشمندان و معلمین ایرانی و اروپایی با ۳۰ نفر شاگرد رسماً گشایش یافت. مدرسه دارالفنون، خاص فرادستان و به منظور تامین نیروهای مورد نیاز در عرصه‌های نظامی و اداری بود.

صرف نظر از دستاوردهای علمی در حوزه دانش‌های نظامی، مهندسی، پزشکی، فیزیک، شیمی و به طور کلی علوم پایه، دارالفنون در بسیاری از عرصه‌های فرهنگی نقش پیشگام داشته، از آن جمله بنیانگذاری ورزش نوین، بنیاد کتابخانه ملی، آموزش نقاشی، اجرای نمایش، نمایش فیلم، هنر عکاسی، چاپ و چاپخانه، جغرافیا، موسیقی، کشف معدن به شیوه علمی، تلگراف، تهیه آمار، تاسیس «مجلس حافظ الصحه» و رواج طب جدید، تنظیم تقویم و برخی موارد مشابه دیگر. گفتنی است که پنج سال بعد از تاسیس دارالفنون، وزارتخانه‌ای تحت عنوان «وزارت علوم» با یک اتاق در آن مدرسه، به منظور نظارت عالیه بر دارالفنون نیز تشکیل شد که غالبا رئیس دارالفنون، مقام وزیر علوم را نیز به عهده داشت.

اسناد رایگان مدرسه دارالفنون

برعکس دارالفنون، مدارس رشدیه که در اسناد تاریخی به «مکتب رشدیه» معروفند، و مدارس مشابه آن سهم به سزایی در رویکرد اقشار پایین جامعه به نظام نوین آموزشی ایفا کرد. میرزا حسن تبریزی معروف به رشدیه (1363-1267ق برابر با 1323-1230ش)  بنیانگذار مدارس نوین در ایران با سفر به عثمانی و الگوگیری از مدارس آن دیار، پایه‌گذار این مکتب/مدرسه بود. (روح‌بخش و باقریان موحد، 1398: 261) که علی‌رغم مخالفت‌هایی، موفق شد در یکی دو دهه قبل و بعد از مشروطه و در اوج فعالیت مدارس خارجی میسیونری در آذربایجان و برخی ایالات دیگر، مدارسی چند در تعدادی از شهرهای ایران از جمله تبریز، تهران، رشت، انزلی، اردبیل و … تاسیس نماید.

این مدارس از زمانی که از حمایت هیات‌حاکمه نظیر مظفرالدین‌شاه، امین‌الدوله صدراعظم و …برخوردار گشت، رونق روزافزونی پیدا کرد. هنگامی‌که امین‌الدوله به حکومت آذربایجان منصوب شد، هر از چندگاهی از مدرسه رشدیه بازدید کرده و با دانش‌آموزان سخن می‌گفت. به دستور او به شاگردان مدرسه سالی دو دست لباس و نهار مجانی دادند.

اما این بخت چندان با رشدیه یار نبود. با عزل امین‌الدوله، رشدیه حامی اصلی‌اش را از دست داد. زیرا با کاهش حمایت و کمک‌های امین الدوله، مخالفان به رشدیه اتهام بابی زده و مدرسه او را بستند. تا اینکه مظفرالدین شاه، امین‌الدوله را به صدارت برگزید. او نیز رشدیه را در سال 1315 ق برابر با 1276 شمسی به تهران فراخواند. البته اینک نهالی که رشدیه طی سال‌ها در تبریز کاشته و آبیاری کرده بود، به بار نشسته و تعدادی از معلمان و دانش‌آموزان آذربایجانی که به روش او الفبای صوتی، فارسی را آموخته بودند، خود به تاسیس مدارس نوین اقدام کرده و به سبک جدید به تدریس و تعلیم نوآموزان پرداختند.

به هر حال رشدیه با دستی پر به تهران آمد. ضمن اینکه برنامه‌هایش از پشتیبانی فکری‌ علمای برجسته‌ تهران نظیر شیخ هادی نجم‌آبادی و آیت‌الله سیدمحمد طباطبایی بانی «مدرسه اسلامیه» برخوردار گشت. در زمین و باغی که امین‌الدوله به وی اعطا کرد، مدرسه‌ای با شرکت تعداد چهل کودک یتیم دایر و بر سر درب آن جمله معروف: «انا مدینه‌العلم و علی بابها» را نوشت، تا از تعرض مخالفان در امان بماند. به تدریج شیوه آموزشی وی مورد توجه قرار گرفت و شاگردان وی-حتی از طبقات ثروتمند- افزایش یافت. روزنامه تربیت در شماره 39 پنج شنبه 11 ربیع الثانی 1315 خود با اشاره به اینکه: «جناب مستطاب ارفع امجد معظم وزیر اعظم آقای امین‌الدوله مدظله‌العالی بر آن شد که در پارک خود در نزدیک دروازه شمیران مدرسه بنا نماید»،

در بیست شماره بعد خود یعنی -شماره 59 – پنج شنبه 4 رمضان 1315 خاطر نشان می‌سازد: «یک باب مدرسه ابتدائیه به همت بلند جناب مستطاب اشرف ارفع معظم بندگان آقای امین‌الدوله صدر اعظم مدظله‌العالی دایر شد. مدیر آن جناب معالی‌نصاب آقای شیخ محمدحسن تبریزی موسس مکتب رشدیه تبریز است که در ترتیب این مکاتب و وضع تعلیم به اعلی‌درجه حاذق و کیاست می‌باشد». (تربیت، ذکاء الملک فروغی، شماره 39)

2) نهضت مدرسه‌سازی

به هر حال، به جز نقش رشدیه در تاسیس مدارس این دوره، به خصوص در عصر مظفری (1324-1314ق)، تعدادی از رجال معارف‌پرور نیز اقدام به تاسیس مدارس جدید کردند. به طوری که از این دوره به عنوان «نهضت مدرسه‌سازی» نام برده می‌شود. از آن جمله «مدرسه علوم سیاسی» در 1317ق و «مدرسه فلاحت» در 1318ق دایر شد و بالاخره دستور آغاز فعالیت تعداد 21 مدرسه در سال 1320 ق در دستور کار نخبگان فکری اعم از دولتی و غیردولتی  قرار گرفت که از این تعداد، 17 مدرسه در تهران و بقیه در شهرهای تبریز، بوشهر، رشت و مشهد تاسیس شد. این روند با نزدیک شدن به تحولات نوگرایانه انقلاب مشروطه- 1324 ق- با رشد فزاینده‌ای مواجه گردید، به طوری که در آستانه انقلاب تعداد مدارس به ده ها باب رسید. اسامی برخی از این مدارس و موسسان آنها عبارتند از:

مدرسه اسلام موسس سیدمحمد طباطبایی، مدرسه علمیه موسس مفتاح‌الملک و احتشام‌السلطنه، مدرسه علمیه موسس شیخ‌الملک سیرجانی کرمانی، مدرسه افتتاحیه موسس مفتاح‌الملک، مدرسه هدایت موسس آقاسید مهدی، مدرسه شرف موسس ناظم‌الاطبا کرمانی، مدرسه ادب موسس حاجی‌میرزا یحیی، مدرسه سادات موسس حاجی میرزا یحیی دولت‌آبادی، مدرسه خرد موسس میرزاعبدالرضاخان، مدرسه معرفت موسس ظهیرالدوله، مدرسه سعادت موسس مترجم ‎الدوله، مدرسه دبستان دانش موسس حاج‌میرزا یحیی با حمایت مالی ارفع‌الدوله، مدرسه خیریه موسس میرزا کریم‌خان سردار، مدرسه قدسیه موسس نظام‌الحکماء (در برخی منابع نظام‌العلماء)، مدرسه شریعت موسس آقاشیخ باقر، مدرسه اقدسیه، مدرسه ثروت، مدرسه سلطانی، مدرسه تربیت، مدرسه امانت، مدرسه اقبال، مکتب رشدیه ناموسه ، مدرسه مدیریه، مدرسه ایمانیه، مدرسه قوامیه، مدرسه تمدن، مدرسه شرافت، مدرسه فرهنگ، مدرسه مدیریه [شماره2]، مدرسه نظامیه، مدرسه قزاقخانه، مدرسه همایون، مدرسه افتخاریه، مدرسه اعتضادیه، مدرسه تادیب، مدرسه دارالارشاد، مدرسه رفعت، مدرسه فضیلت، مدرسه کمالیه، مدرسه مظفریه، مدرسه اتفاق جاوید، مدرسه شاه‌آباد. بعلاوه ده ها مدرسه مسیونرهای مذهبی مسیحی و اقلیت‌های دینی از جمله مدرسه آلیانس، مدرسه ارامنه، مدرسه پروتستان‌ها، مدرسه یهود، مدارس زرتشتی. البته این مدارس به جز مدارسی بود که در سایر ایالات و ولایات کشور نظیر آذربایجان، اصفهان، خراسان، همدان، کرمانشاهان، شیراز، بوشهر، رشت و … تاسیس شده بود. (ناظم الاسلام کرمانی، ج3، 1363: 561)

درباره شرایط و تاثیرگذاری این مدارس می‌توان به چند نکته اشاره کرد:  رشد آگاهی و فکری اهالی تهران و به خصوص مشروطه‌خواهان مدیون سواد، روزنامه و اطلاع از اندیشه‌های نوگرایانه غرب بود، عمده نیل به این مقصود نیز از طریق سوادآموزی و مطالعه نشریات صورت گرفت که عمدتا در پی تاسیس مدارس جدید و تحصیل و آموزش‌های نوین حاصل شد. شگفت اینکه غالبا خود دولت و مقامات نوگرای هیات حاکمه، متولی تاسیس مدارس نوین بودند. مدارسی که آموزش در آنها رایگان بود و یا شهریه  مختصری گرفته می‌شد. زیرا برخی از موسسان این گونه مدارس از زمره رجال معارف‌پرور و دارای تمکن مالی بودند.

نکته دیگر، شیوه جالب آموزش «الفبای آوایی» به جای «الفبای ابجدی» قدیم توسط رشدیه و بعدها سایر معلمان مدارس جدید بود. روشی که شاید آن را بتوان نقطه عطفی در تسهیل یادگیری الفبا تلقی کرد. کما اینکه بکارگیری میزوصندلی، تخته‌سیاه و اصولا چینش وسایل در کلاس و همچنین مشارکت فعال آموزشی دانش‌آموزان در مدارس نوین نیز جلب توجه می‌کرد. بالاخره باید از سایر تکاپوهای فرهنگی نهادی در راستای سوادآموزی مردم نظیر تشکیل انجمن معارف، تاسیس کتابخانه، دارالترجمه، گسترش نشریات، تاسیس تلگراف و… سخن گفت. با عنایت به مجموعه این تکاپوها، از این دوره، به عنوان «نهضت مدرسه‌سازی» سخن گفته‌اند.

ب) انجمن معارف (1320-1315 ق)

با حمایت‌های امین‌الدوله از میرزاحسن رشدیه- بانی مدارس نوین ابتدایی و آموزش الفبا به سبک جدید-  و تاسیس مدارس رشدیه در تبریز و تهران، نه تنها تاسیس مدارس جدید رونق گرفت، بلکه با پشتیبانی وی و برخی از عناصر معارف‌پرور، نهادهایی به منظور ساماندهی مدارس جدید در تهران ایجاد شد. از آن جمله «انجمن امنای مدرسه رشدیه» و «انجمن تأسیس مکاتب ملیّه ایران» در سال 1275ش قابل ذکرند. که البته مدتی بعد، این انجمن‌ها در قالب «انجمن معارف» تجمیع شدند. از آن جمله «انجمن امنای مدرسه رشدیه»  بعد از تشکیل سه جلسه در مدرسه رشدیه، به علت اختلاف نظرهایی تداوم نیافت، کما اینکه از فعالیت رشدیه در طول سال‌های بعدی انجمن معارف، شورای معارف و … نیز نام و نشانی نیست.

از این روی به نظر می‌رسد نمی‌توان از رشدیه به عنوان نقش بانی یا عضو فعال انجمن معارف سخن گفت. (روح‌بحش، 1402: 160) بنا به نقل از دولت‌آبادی اختلاف‌نظر مذکور بین رشدیه با احتشام‌السطنه درباره برخی هزینه‌های گزاف مدرسه رشدیه -تحت حمایت امین‌الدوله- بود، لذا جلسات به منزل وزیر علوم یعنی نیرالملک منتقل شد. (دولت‌آبادی، 1362: 189-188) همچنین «انجمن تأسیس مکاتب ملیّه ایران» حدود یک سالی بیشتر فعالیت نکرد، به نظر اعضای همین انجمن هسته اصلی «انجمن معارف» را تشکیل دادند.

مشاهده اسناد انجمن معارف در سند ایران

نگارش: رحیم روح بخش، مسئول مرکز اسناد شورای عالی آموزش و پرورش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *